مهمانسرای حضرت صاحب

بیایید روح و راه دلمان را آذین ببندیم، جشن ظهور در پیش است

مهمانسرای حضرت صاحب

بیایید روح و راه دلمان را آذین ببندیم، جشن ظهور در پیش است

مهمانسرای حضرت صاحب

اجابت دعای من طلوع سایه سار یار
همان دمی که من شوم غروب زیر پای یار

۲۸ مطلب در آبان ۱۳۹۹ ثبت شده است

جلوی در بخش منتظر بودم تا اگه دارو لازمه برای خواهرم بگیرم، چون در مواردی داروی خاصی مینویسن که باید همراه بیمار از بیرون تهیه کنه، خانمی چادری و محجبه کنارم بود، من در جهت انجام امربمعروف در حالی که سعی داشتم لحنم مهربان و خواهرانه باشه، به ایشون گفتم خانم چقدر حجاب به شما میاد 😇😍💙ایشونم تشکر کردن

چند لحظه گذشت یه آقایی که شاهد گفتگوی ما بودن، اومدن رو به همون خانوم با لحن آزار دهنده ای گفتن خانوم با این چادر میاین میشینین اینجا هر چی ویروسه میبرید پخش میکنید تو خونه بچه هاتونم مریض میکنید

ازش پرسیدم این ویروس انقدر هوشمنده که روی چادر میشینه اما روی مانتو و لباس مردونه توقف نداره؟؟؟؟؟

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۳ آبان ۹۹ ، ۱۲:۲۹
شاداب امیدوار
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۱۳ آبان ۹۹ ، ۰۰:۲۵
شاداب امیدوار

پیامبر جانم سلام

تولدتون مبارک

چقدر جای شکر داره که از امت شما حساب بشم، دعام کنید که بشم، نه اسمی، اسمی و رسمی

دوستتون دارم

خوشحال و شاکرم که خدا شما رو آفرید، رحمت للعالمین هم آفرید

امشب دعا میکنم ظهور حضرت صاحب برسه، و شما خوشحال بشید

آمین

۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۱۲ آبان ۹۹ ، ۲۰:۳۶
شاداب امیدوار

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۲ آبان ۹۹ ، ۱۳:۰۰
شاداب امیدوار

من فکر میکنم اگر تا پیری زنده بمونم، از اونایی میشم که هر وقت دلشون میگیره میرن در کمد رو باز میکنن و یه لباس نارنجی انتخاب میکنن میپوشن و جلوی آینه سیر کیف میکنن حتی با همون قیافه ی مسن  هم خودمو دوس دارم و به خودم احترام میذارم، من عاشق لباس عوض کردنم

من مسئول شاد کردن و شاداب نگه داشتن درونم هستم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ آبان ۹۹ ، ۰۰:۲۳
شاداب امیدوار

به من نمیشه گفت منتظر

تا وقتی که سیر میخورم، سیر میخوابم

وقتایی هم که بیدار میشم و غذامو میخورمو حالا دیگه کاری ندارم، الهی عظم البلا میخونم

این اون وجهی از من نیست که باید تقدیم نگاهت کنم...این اونی نیست که رنج رو بشناسه و بقیه رو درک کنه، و حالا دربدر بشه برای اومدن منجی

از فرط اشتیاق به دیدار شما و اضطرار اتفاق افتادن ظهور شما، به جز خوبی کار دیگه ای نکنه، آروم قرار نداشته باشه

یکریز و پیوسته و بدون ذره ای اتلاف وقت به دنبال اجرای اوامر الهی باشه، جان بر کف...نه ولو وسط رختخواب پهن وسط اتاق...

بابا از خودم خجالت میکشم، خواهش میکنم منو به خدمتگذاری خودتون توی هر جایی که صلاح میدونید بپذیرید و دعا کنید تا سربلند بیرون بیام، دعا کنید خدا منو برای رسیدن به شما بیقرار کنه

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ آبان ۹۹ ، ۱۴:۰۸
شاداب امیدوار

بابا امروز خیلی بهم لطف داشتی مثل همیشه

منظوری نداشتم ولی اشتباه کردم، حواسم نبود، دیگه تکرار نمیشه، به امید خدا

دعا کنید خدا هم منو ببخشه

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۹ آبان ۹۹ ، ۲۳:۲۴
شاداب امیدوار

خدایا، به خودت قسم، دیگه خسته شدم دعا کنم ظهور نزدیکتر بشه، نه نزدیک نه! دیگه برسه! اتفاق بیفته...خواااااااهش میکنم...

دنیای بدون امام دیدن نداره...

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۹ آبان ۹۹ ، ۱۹:۴۴
شاداب امیدوار

امید به خدا

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۹ آبان ۹۹ ، ۰۷:۳۰
شاداب امیدوار

بابا دیگه برای شفاعتش ازت خواهش میکنم

بابا...

این مرگه، حقه، و برای همه ست

پس چرا زود یادم میره؟

چقدر ادا اطوار و غرور و تجملات بیهوده ست... بعد از مرگ اینا هیچ ارزشی ندارن

بابا پیش خدا شفاعتش میکنید؟ خواهش میکنم، نمیشناسمش ولی شاید شیعه ی شماست، هر جا ردی از محبت شما در دلی بوده باشه، نگاه پر مهر خدا هم اونجا یاریگرانه وسط میاد، مگه نه؟

به دادش برسید

برای بقیه و خواهرمو منم دعا میکنید؟

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۷ آبان ۹۹ ، ۰۹:۰۶
شاداب امیدوار