مهمانسرای حضرت صاحب

بیایید روح و راه دلمان را آذین ببندیم، جشن ظهور در پیش است

مهمانسرای حضرت صاحب

بیایید روح و راه دلمان را آذین ببندیم، جشن ظهور در پیش است

مهمانسرای حضرت صاحب

اجابت دعای من طلوع سایه سار یار
همان دمی که من شوم غروب زیر پای یار

۱۰ مطلب در فروردين ۱۴۰۰ ثبت شده است

کدوم راه بهتره؟

 

همونجا ببر منو

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۹ فروردين ۰۰ ، ۰۰:۳۷
شاداب امیدوار

دلم برای احساس داشتن یک برادر در خانه تنگ شده

اونا خوشبخت باشن

ولی کاش بازم داداش داشتم

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۸ فروردين ۰۰ ، ۲۲:۴۹
شاداب امیدوار

 

نه با عینک نمی گردم، 
به دنبال خیال تو
دلم سنگ است و باز اینک
 چو قندی در میان چای
فرو افتاده قلب من 
میان خاطره این بار
عجب از سنگ
عجب از چای
چه جای آب گشتن بود؟!
نباید باز میگشتم به دوران درخت سیب

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۸ فروردين ۰۰ ، ۲۰:۴۱
شاداب امیدوار

سنگی شدم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ فروردين ۰۰ ، ۰۱:۲۷
شاداب امیدوار

شباهنگ:
ما بچه بودیم یه بازی بود به نام :

«همه ساکت بودند ناگهان خری گفت» …

ما یه بار معلممون نیومده بود. سر کلاس این بازی رو داشتیم
همه دقت میکردیم ببینیم آخر کی طاقت نمیاره حرف می زنه
کلاس که ساکت شد، مدیر شک کرد چرا ساکتیم، اومد درو باز کرد گفت چیکار میکنید؟
خیلی لحظات سختی بود نه میشد بخندیم نه میتونستیم که نخندیم🤣🤣🤣🤣🤣

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ فروردين ۰۰ ، ۰۱:۰۷
شاداب امیدوار

عزیزی رو دیگه فقط توی خواب میبینم

سخته

اما بازم  شکر خدا که اقلا توی خواب میبینمش

۰ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰ ۱۳ فروردين ۰۰ ، ۱۳:۲۸
شاداب امیدوار

سیزده به در دو سال پیش، با سیل از هم جدا شدیم

سیزده به در پارسال اصلا بیرون نرفتیم.

امسال که دیگه کرونا هم گرفتیم.

ان شاءالله که ازین به بعدش خوب پیش میره.

نا امیدی و گمان بد به خدا، کفره و البته حرام!

بهتره امیدوار باشم.

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۲ فروردين ۰۰ ، ۲۲:۲۳
شاداب امیدوار

بازم امیدوارم خوب و خوش باشن

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۷ فروردين ۰۰ ، ۲۳:۳۱
شاداب امیدوار

کلاس نویسندگی ثبت نام کردم

حفظ قرآن هم بعد از تعطیلات دوباره شروع میشه

کلاس خیاطی هم زود به زود، موارد جدید شرکت میکنم خدا بخواد.

کانال فروش سیسمونی و سرویس آشپزخانه هم برقراره، ولی زیاد مشتری نداره. با این حال دوستش دارم. چون حتی یک سفارش هم برای تولید خوبه، هرچند دردی از من دوا نمیکنه

دوست داشتم گاو بخرم دامدار بشم، اما یه سری مشکلات هست که لاینحله، برای همین شاید به معشوق حقیقیم برسم😅 ممکنه دیونه شم چرخ خیاطی بخرم

امیدوارم در بهشت هم خیاطی آزاد باشه 😆من که تکلیفم معلومه، خواستم شما بیکار نمونید😂😂😂 

نویسندگی رو به خاطر کمیته فیلمنامه نویسی و تئاتر مرکز آموزشی امربمعروف و نهی ازمنکر میخوام

از خانواده به کلی دلسرد شدم

ازشون رنجیدم

از همه

خیلی زیاد

یه حریم کوچولو قدر یه قبر جور شد برام، که از شر مزاحمت کسانی که مثل حشره موذی روح و روان و اخلاقمو میجوند دوری گزینم ان شاءالله تعالی

فعلا هم برای بار چندم کرونایی شدیم به سلامتی

یاد وقتی میفتم که عزیزیم خدابیامرز زنده بود، دلش برای پسر و همسر برادرام تنگ میشد، یکی به زور یکی راضی، باهاش حرف میزدن تلفنی، دو خانواده هم کلا باهاش حرف نزدن حالشو نپرسیدن، حتی وقتی زنگ زد به برادرم تا با پسرش حرف بزنه، نزد! حرف نزد! مادرش هم نکرد خودش اقلا با عزیزیم حرف بزنه بگه ببخشید بچه ست، حالشو بپرسه.

الان که همه با هم مریض شدیم راستش دلم خنک شد، یاد درد کشیدناش میفتم و کم محلی اونا، اصلا دوست ندارم دعا کنم خوب شن.

هر چی دل خودمو شکستن، زار زدم و سر به سجده گذاشتم و دعا کردم از خوشبختی هیچکدومشون کم نشه، ولی یاد عزیزیم که میفتم و سنگ قبر مشکیش، نه دلم میاد آه بکشم نه دلم میخواد دعا کنم

حس میکنم دیگه من نیستم، یه تیکه سنگم، فقط ازین می سوزم که دیر سنگ شدم.... خیلی دیر، حدود ۱۰ سال!

 

حال هیچکدومشون نمیپرسم، فقط به بچه های خواهرم که بدبختانه همین سه هفته پیش پدرشون به رحمت خدا رفت زنگ میزنم، اونا همیشه وقت خوشی نیستن، وقت کار و تنهایی و گرفتاری و ناراحتی هستن و بی منت و بی صدا کمک میکنن. 

برعکس برخی که همیشه رو سرمون بودن، وقتی خواهرم مرد باز اینا دل درد گرفتن، منم شدم دیو دو سر زندگیشون

مثل وقت عروسی خودشون یا برادرام... که بازم یا دل درد داشتن یا درد کاری!!!!

زمان بهتر نشون میده کی دقیقا چجوریه تا زبان!!!

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۷ فروردين ۰۰ ، ۲۲:۵۵
شاداب امیدوار

دل مد گرفته زینجا

هوس سفر نداری

ز غبار این بیابان؟!

تو و دوستی خدا را 

چو ازین کویر وحشت 

به سلامتی گذشتی

به شکوفه ها به باران

برسان سلام ما را

۱ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۷ فروردين ۰۰ ، ۰۲:۵۰
شاداب امیدوار