مهمانسرای حضرت صاحب

بیایید روح و راه دلمان را آذین ببندیم، جشن ظهور در پیش است

مهمانسرای حضرت صاحب

بیایید روح و راه دلمان را آذین ببندیم، جشن ظهور در پیش است

مهمانسرای حضرت صاحب

اجابت دعای من طلوع سایه سار یار
همان دمی که من شوم غروب زیر پای یار

۱۱۹ مطلب با موضوع «دوست داشتنی های من» ثبت شده است

مردی در آیینه هم خوندم عالی

یعنی بیست

از یه جا شروع کرد که عمرا فکر نمیکردم کجا تمومش کنه؟!

هنوز کامل تموم نشده

اما چقدر دید آدمو باز میکنه!!!

 

اگه درخواست داشته باشه با کمال میل پی دی اف هاش رو بارگذاری میکنم

۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ فروردين ۰۱ ، ۲۲:۴۲
شاداب امیدوار

از خوشی توی پوست خودم نمیگنجم

یه کتاب خریدم

ریخت‌شناسی داستان‌های مینی‌مالیستی

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ آذر ۰۰ ، ۲۲:۴۴
شاداب امیدوار

پفک نمکی مینو بزرگ، دو نفری با آبجی میچسبه

به یاد دایی مرتضی خدابیامرز و کودکی شیرینمون و پفک هایی که از مغازه ی خودش به ما میداد، هیچی از مزه ی پفک متوجه نشدم، لبخند مهربون دایی که صادقانه به دلهای کوچولوی ما هدیه می کرد، همه ی ذهنمو پر کرد

برم براش فاتحه بخونم

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۲ خرداد ۰۰ ، ۱۸:۱۹
شاداب امیدوار

امروز تولدمه

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ ارديبهشت ۰۰ ، ۰۸:۵۱
شاداب امیدوار

باورش برای خودمم عجیبه

من که مدت هاست دارم اخبار پیگیری میکنم، و هرگز حتی با زبان حاضر به تکرار شعارهای سیاسی و حمایتگرانه از مقام رهبر نبودم، حالا بهش توجه خاصی پیدا کردم، راستش الان یک ساله حسم بیشتر از احترامه که همیشه براش قائل بودم. حسی مثل همسو بودن، مثل فرمانپذیری، مثل مطیع بودن، ممنون بودن، با ارزش بودن. راستش اعتراف میکنم که به عنوان رهبر جامعه منتظر حضرت صاحب قبولش دارم و این باور و اعتمادمو، رفتارها، تصمیمات، و از خودگذشتن هاش در این سالها ساخته.

خاطرم هست وقتی حجاج کشته شدن چی گفت و  چیکار کرد و چی شد، اگر ایستادگی و از خودگذشتن ایشون نبود جنازه هم بهمون تحویل نمیدادن

خاطرم هست وقتی سردار کشته شد، به هفته نکشیده انتقام گرفت، و تاکید کرد که فقط یه سیلی بود

همیشه شجاعت و درایتش تحسین برانگیزه

 

مهم نیست که این حرفا برام هزینه داشته باشه، حرف حق باید گفته بشه. 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۷ ارديبهشت ۰۰ ، ۱۷:۱۲
شاداب امیدوار

به سخنرانی رهبر

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۷ ارديبهشت ۰۰ ، ۱۴:۲۷
شاداب امیدوار

 

نه با عینک نمی گردم، 
به دنبال خیال تو
دلم سنگ است و باز اینک
 چو قندی در میان چای
فرو افتاده قلب من 
میان خاطره این بار
عجب از سنگ
عجب از چای
چه جای آب گشتن بود؟!
نباید باز میگشتم به دوران درخت سیب

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۸ فروردين ۰۰ ، ۲۰:۴۱
شاداب امیدوار

شما کبوتر بی بال و پر نمیخواهید؟

۱ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۲ آبان ۹۹ ، ۰۱:۱۹
شاداب امیدوار

آرزو دارم خونه ی با صفایی به پا کنم

که ظرف هاش نه از چینی و بلور و آرکوپال  و فلان و بیسار باشه، نه با بوفه که هی بچه ام بره طرفش دلم هری بریزه

دلم ظرفهای سفالی لالجین میخواد همون آبی پر رنگ ها

سفره نایلونی نندازم، پارچه ای باشه، مثلا ترمه یزد

نمیدونم دلم میخواد یه دونه سبد حصیری بذارم دم در ورودی و همیشه گوشی ها مثل دسته کلید فقط وقت بیرون رفتن از خونه برای خاطر آرامش دل اونی که چشم انتظاره یا محض خاطر اونی که بیرونه و دلش شور افتاده ، همراه برده بشه، همین ینی کاربردش نزدیک کردن آدمها به هم باشه، نه دور کردن، نه وسیله ای که جلوی چشمهامونو بگیره

یه عالمه پرده سنگین نندازم که نور خونه رو بگیره، و کلی بابتش پول بدم، جاش یه پرده ساااااده با گل های صورتی هم دلمو شاد میکنه یا نه اصلا، فقط سفید سفید، عوض اونهمه پارچه ی بیخود، پارچه لباس عروس میخرم، میدوزم برای دخترا دم بخت، به نوبتی امانتش میدم توی محله،عوضش پنجره چوبی باشه با شیشه های رنگی، وسط کوچه هم باز نشه با یه عالمه نرده مثل زندان، باز بشه رو به حیاط مرکزی، که بشه از اونجا حوض آبی و ماهی های بازیگوش و گلهای شمعدانی و یه درخت توت رو دید با یه باغچه پر از ریحان و عطرش...

یه تخت چوبی با دیواره های مشبک کاری کنار حیاط

توی خونه هم فرش هم اگر بود دستباف، از همشهریهام میخرم، بعدش مثلا، چند تایی گلیم خوش رنگ و طرح از هرسین

کابینت؟ نمیدونم نمیشه که نباشه ولی طرح های سنتی روشون میزنم، یه گنجه پر از پارچه های ندوخته محض پیشکشی

مبل اصلا نمیخوام، راحتی با رنگ های شاد، بخاطر اونایی که زانوشون درد میکنه

با پشتی هایی که میزارم کنار دیوار، با طرح های سنتی شاید خودم برای قسمت جلوییشون فرش بافتم مثلا یا شاید با یه پارچه ی ساده زرشکی روکش کردم، با متکاهای لول زرشکی و طلایی، نمیدونم شایدم سفید، شایدم سورمه ای، فرقی نمیکنه فقط ساده و دلنشین و سنتی باشه

مهمونام باید اتاق داشته باشن با یه حیاط کوچولو کنار اتاق که اونجا بشه راحت وضو بگیرن

و دری که اونا رو مستقل کنه که اگه برای کاری مجبور شدن دیروقت برگردن وقت زنگ زدن مردد و شرمنده نشن، کلید اون درو داشته باشن

حتما حال و پذیرایی بزرگ باشه بشه توش بچه ها بازی کنن یا بزرگترا نمازو به جماعت بخونن، همیشه مهر و رحل و قرآن مثل وسایل پذیرایی آماده باشه

غذاهای سالم بخوریم، روغن فقط حیوانی و زیتون

میوه فراوون،چیپس و پفک ممنوع پنیر پیتزا تو خونه ی من معنی نداره، ما کشک میخوریم، سرخ کردنی؟ چییی بشه، غذاهای سالم و لذیذ

نوشیدنی فقط دوغ و دمنوش، نوشابه ابدا!

بادمجون کبابی. ماهی کبابی جوجه کبابی، گوجه کبابی، روغن ممنوع، بیمارستان و بستری چند ماه چند ماه هم تعطیل

منصفانه ست

برای تفریح تصمیم بگیریم دور هم جمع بشیم یه کاری رو دسته جمعی انجام بدیم، که یه پولی دست و پا کنیم بدیم به یه گرفتار، حالا این وسطم بگیم و بخندیم

صندوق قرض الحسنه داشته باشیم، هر کی که پولش حلال بود، رسید خمس و زکات بیاره، میتونه پول بذاره وسط، اگه نه راهش نمیدیم

تنور باشه کنار حیاط گاه به گاه نون تنوری بخوریم

یه تاب به این طرف درخت توت، یه مشک به اون یکی طرفش  ببندیم

قرآن و حدیث برنامه ثابت باشه توی خونه مون

خواب بعد از ظهر بچه هام با قصه های قرآنی پدرشوهرم باشه

شوهرم همیشه برای مادرش آجیل مشکل گشا بذاره خونه، تا به نوه هاش بده

بچه هام احترام بزرگتر رو از خودم یاد بگیرن ینی که من بزرگ بشم، اخلاقی...

همه با بچه ها مثل پادشاه رفتار کنیم

زیر زمین خونه ی ما پر باشه از رب گوجه و رب انار و ترشیجات خونگی

شاید یه قفس هم قفس بزرگ کنار حیاط برای چند تا مرغ جوجه و یه دونه خروس گذاشتم

بازی های دسته جمعی هم فراموش نمیشه

دلم یه خونه ی با صفا میخواد

با یه کتابخونه ی پر و پیمان که زود به زود سالی دو سالی یه بار کل کتابهاش عوض بشن، وقتی همه ی عزیزان خوندنش

در و دیوار و خشت و گل و تیر و تخته که صفا نداره، رفتار و فکر و منش ماست که به زندگیامون صفا میده

راستی الان اوضاعمون چطوره؟

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۸ آبان ۹۹ ، ۱۴:۵۲
شاداب امیدوار

پیامبر جانم سلام

تولدتون مبارک

چقدر جای شکر داره که از امت شما حساب بشم، دعام کنید که بشم، نه اسمی، اسمی و رسمی

دوستتون دارم

خوشحال و شاکرم که خدا شما رو آفرید، رحمت للعالمین هم آفرید

امشب دعا میکنم ظهور حضرت صاحب برسه، و شما خوشحال بشید

آمین

۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۱۲ آبان ۹۹ ، ۲۰:۳۶
شاداب امیدوار