مهمانسرای حضرت صاحب

بیایید روح و راه دلمان را آذین ببندیم، جشن ظهور در پیش است

مهمانسرای حضرت صاحب

بیایید روح و راه دلمان را آذین ببندیم، جشن ظهور در پیش است

مهمانسرای حضرت صاحب

اجابت دعای من طلوع سایه سار یار
همان دمی که من شوم غروب زیر پای یار

۲۸ مطلب با موضوع «قوانین نگاهی» ثبت شده است

توی یه جمعی نشسته بودم نمیدونم چی شد که حرف به اینجا رسید و تعریف کردم که توی یکی از کتاب‌ها از قول شیخ رجبعلی خیاط گفتن به نامحرم نگاه نکنید، اگر هم نگاهتون افتاد بگید یا خیر حبیب و محبوب صل علی محمد و آل محمد. این خیلی اثر داره

دیدم که براشون عجیب بود وشروع کردن به خندیدن و مسخره کردن که آخه خیلی زیاد چشممون میفته و مگه میشه آدم به نامحرم نگاه نکنه؟ و با حالت تمسخری داشتن ادامه میدادن. وقتی نگاهشون میکردم یاد فال گرفتن هاشون افتادم اینکه یکی توی یوتیوب یه فالی گرفته بود و کلی افاضات کرده بود و اینا داشتن اونو برا الان خودشون حجت قرار میدادن و دنبال اثبات وقایع پنهانی پیرامون خودشون بودند.

یا فال قهوه و فال تاروت و .... و اینکه اگه اون زنِ بدحجابِ فالگیر اینو میگفت اینا قبول می‌کردند

ته ذهنم خندم گرفت که پس کی قراره عقل رو حجت قرار بدن؟ و درستی یا غلط بودن حرف آدما رو از این راه بفهمن؟

 

ازین افکار چیزی بهشون نگفتم فقط گفتم مرحوم شیخ رجبعلی زورتون نکرده، اگه فکر می‌کنید برای شما فایده نداره خب میتونید استفاده نکنید. دیگه لازمه مسخرش هم بکنید؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ ارديبهشت ۰۱ ، ۱۷:۵۶
شاداب امیدوار

باز هم موفق نشدم، قبول نکردن دیگه نرم، از اونطرف برای انتخابات یه گروه فعال داره میگه بیاین همکاری و.... بازم به اونم نمیرسم

راستش کامل بهشون اعتماد پیدا نکردم، ترجیح میدم باهاشون فاصله قانونی رعایت کنم

 

دیگه اینکه سوره مزمل تمام، سه آیه اول سوره جن هم تمام، فقط آیه آخر سوره مزمل دو خط آخرش روان نیستم

ضمنا ترتیلم هیچ خوب نیست، تمرین لازم دارم.

دیگه اینکه تصمیم گرفتم سوره هایی که حفظ کردم خیلی بیشتر تکرار کنم هم برای حفظ هم برکت زندگیم

 

میخوام بیشتر به خونه برسم 

همش ان شاءالله! 

تمرین نویسندگی هم ننوشتم

میخوام کلاس های حفظ و نوشتن ببرم یه حساب دیگه، که کمتر حواسم پرت بشه، انجمن و گروه  و کانال 

رمان و .... یه حساب دیگه

 

غروب رفتم از فاطمه خانم یه کفگیر چوبی خریدم، قبلی خراب شده بود

دلم میخواد دوباره تو خونه فعال بشم نه توی مجازی

دلم زندگی واقعی میخواد! یه کاسه ماست با سلیقه تزیین کنم بخورم بهتره ازینکه هزاااارتا دستور پخت غذاهای عجق وجق زیر و رو کنم

اونا که نگاه میکنم زندگی کردن نمیشه

میخوام زندگی کنم

به سبک خودم

با سلیقه و شرایط خودم

با خوشحال کردن خودم و بقیه 

صد البته با بندگی کردن

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۵ ارديبهشت ۰۰ ، ۰۱:۵۴
شاداب امیدوار

من فکر میکنم اگر تا پیری زنده بمونم، از اونایی میشم که هر وقت دلشون میگیره میرن در کمد رو باز میکنن و یه لباس نارنجی انتخاب میکنن میپوشن و جلوی آینه سیر کیف میکنن حتی با همون قیافه ی مسن  هم خودمو دوس دارم و به خودم احترام میذارم، من عاشق لباس عوض کردنم

من مسئول شاد کردن و شاداب نگه داشتن درونم هستم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ آبان ۹۹ ، ۰۰:۲۳
شاداب امیدوار

یه عالمه بطری و پلاستیک جمع کردم توی یه نایلون، که وقتی میخوام بذارمش توی آشغالی سر کوچه منصرف میشم

آخه در روز چند نفر میان توی آشغالی دنبال ومواد بازیافتی میگردن، من که کار بهتری براشون سراغ ندارم، مشکلاتشونم نمیتونم حل کنم، اقلا دیگه این بطری هایی که آلوده هستن نزارم دم دستشون که اونا هم مثل من کرونا بگیرن، تا روز آخر قرنطینه صبر میکنم تا اونوقت اینا هم پاک شدن

خواهش میکنم هر عزیزی آلوده شده دقت کنه، انشاءالله که هیچوقت گرفتار نشید

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۸ مهر ۹۹ ، ۰۹:۲۳
شاداب امیدوار

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۷ مهر ۹۹ ، ۲۳:۵۹
شاداب امیدوار

به هر کی پول میدم، پشت بندش براش اسپری میزنم

مجبور شدم بیام بیمارستان، رو هر صندلی که میشینم بعد از بلند شدم اسپری میزنم، مردم هم با تعجب نگام میکنن

آسانسور تنهایی سوار میشم

هر جا شلوغه میرم بیرون منتظر میشم

اگه کسی نزدیکم بشینه یا خودم بلند میشم میر یا اونو بلند میکنم

کاش زودتر همه چی بخیر بگذره

دیگه خسته شدم

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۲ مهر ۹۹ ، ۱۰:۴۵
شاداب امیدوار

به خودم قول دادم

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۲ خرداد ۹۹ ، ۲۳:۱۵
شاداب امیدوار

دیشب راهی خیلی خسته و ناراحت و دلخور نوشت:

اعصاب و زندگی انسانها، آش نذری نیست!

که هی به هم بزنی،

و حاجت بگیری!

 

 

لطفا پیش ازینکه دلم را بشکنی، هماهنگ کن، نه برای اینکه کنار بیایم،نه!، فقط برای اینکه میان این همه گرفتاری، اولین وقت خالی را به بخشیدنت و سپس حذف اثرت در زندگیم، اختصاص بدهم!

 

معلومه چقدر ناراحت بودم؟؟؟

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ خرداد ۹۹ ، ۱۲:۴۸
شاداب امیدوار

یه یادداشتی تو اینستاگرام دیدم

خیلی قشنگ بود

روایت دیدار آیت الله مرعشی بود با امام زمان (عج)

در هنگام دیدار آیت الله مرعشی نمیدونستن که با چه کسی دارن صحبت میکنن؟

بعدا میفهمن

یه جایی تو همین دیدار...خوشبحالش...یه جایی آیت الله مرعشی به امام زمان میگن اجازه میدین چایی چیزی براتون آماده کنم؟

امام زمان می‌فرمایند که:

"اینها از فضولی زندگی انسان است، ما از فضولی دوری میکنیم ."

چقدر جا خوردم وقتی اینو خوندم کاخ پوشالی آرزوها فرو ریخت

دلم میخواد یه زندگی ساااااده به دور از هرگونه تجمل، هر چیز اضافه! داشته باشم

وقتی بمیرم کدوم از اون اکسسوری های روی دیوار یا کدوم مجسمه و تابلو میتونه خدا رو ازم راضی کنه؟

کدوم میشن یه لقمه نون حلال که بشه حلال مشکلات زندگیه بقیه؟ چرا بجاش تلاش نکنم با هدیه دادن کالاهای ضروری زندگی به بقیه که در واقع هدیه دادن مهربونی به اوناست به خودم کمک نکنم ؟

مگه من تا کی زنده می مونم ؟ مگه من برای زنده موندن به چی احتیاج دارم ؟

مگه هدف من از زندگی چیه؟

هدف خدا از آفرینش من چی بود؟

من برای چی اینجام؟

راستی امام زمانمون گفته بودن بعد از نماز صبح سوره ی یس ، بعد از نماز ظهر سوره ی نبا(اولین سوره ی جز ۳۰) بعد از نماز عصر سوره ی نوح، بعد از نماز مغرب سوره ی واقعه، و بعد از نماز عشا سوره ی ملک بخونیم

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۴ فروردين ۹۹ ، ۲۲:۳۲
شاداب امیدوار

اگر مداد رنگی های محدودی داشته باشید برای خودتون تاج میکشید

یا برای پدر و مادرتون آسمون آبی و درخشان سرسبز...

یا مثلا یه رنگین کمان آرزوها میکشید که آرزوهای همه رو برآورده کنه یا...

یا یه شمع یه عالمه فانوس برای روشن شدن دنیا روی نقاشی کره زمین میکشیدین؟

 

مداد رنگی های محدود ما زمان و عمر ما هستن

 

چه بهتر و قشنگتر که صرف خوشحال کردن خودمون و عزیزانمون بشه

حالا عزیز برای یکی مادره یکی خانواده یکی وطن و هموطن...

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۶ بهمن ۹۸ ، ۰۴:۲۹
شاداب امیدوار