مهمانسرای حضرت صاحب

بیایید روح و راه دلمان را آذین ببندیم، جشن ظهور در پیش است

مهمانسرای حضرت صاحب

بیایید روح و راه دلمان را آذین ببندیم، جشن ظهور در پیش است

مهمانسرای حضرت صاحب

اجابت دعای من طلوع سایه سار یار
همان دمی که من شوم غروب زیر پای یار

اندر مضرات پزشک خوب

دوشنبه, ۵ خرداد ۱۳۹۹، ۰۱:۳۹ ق.ظ

مامانم یه مدت بیمارستان بودن، ۳ ماه بستری و یک سال هم سر پایی مراجعه داشتن، همه ی مدت به لطف خدا من در خدمتشون بودم، دشواری های زیادی تحمل کردیم و کلکسیونی از بیماری ها براشون ایجاد شده بود، از جراحی باز آبسه کبد و آب آوردن ریه و سنگ و گرفتگی شدید مجرای صفراوی تا گرفتگی عروق قلبی و آنژیوپلاستی و آب مروارید چشم چپ و.....
دیابت فشار چربی خون
نگم براتون که آخرشم گفتن اصا آبسه چی؟ کشک چی؟ اون کیست هیداتید بوده 
تو این مدت انواع و اقسام پزشک و پرستار و پرسنل بیمارستان هم دیدم
یه آقای دکتری، آنژیو رو برای مادرم انجام دادن که بسیار رفتار شرافتمندانه ای داشتن، مادرم به ایشون خیلی اعتماد داشتن، یه بار که رفته بودیم خدمتشون مامانم به ایشون گفتن پسرم!
من تازه اونجا بود که فهمیدم حسادت هم داشتم خودم بی خبر بودم....چشام به دکتره گیوتین ارسال میکرد....

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۹/۰۳/۰۵
شاداب امیدوار

نظرات  (۳)

۰۵ خرداد ۹۹ ، ۱۷:۱۰ نرگس بیانستان

حالا یه دکتر خوبم داشته باشیم تو نذار😂😂😂😂

پاسخ:
دکتر خوب، باشه
ولی نه که بخواد جای منو بگیره 🙅

😁
۰۵ خرداد ۹۹ ، ۱۷:۱۰ نرگس بیانستان

خدا به همه بیمارا و مادرشما سلامتی ببخشه :)

پاسخ:
انشاءالله😊
ممنون😇
۰۵ خرداد ۹۹ ، ۱۷:۵۵ نرگس بیانستان

حالا کی گفته جای تو رو میگیره

بعدشم مگه تو پسری؟ (وی عرق بر پیشانیش نشسته و امیدوارست جواب منفی باشد)

پاسخ:
نه من پسر نیستم خداروشکر...
ولی خب مامانم خیییییلی واقعی بهش گفت پسرم، اصا تحمل نداشتم یکی به شرکای مهر مادری اضافه بشه
خیلی سخت بود
واقعا حسودیم شد 😆
داشتم دق میکردم

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">