مهمانسرای حضرت صاحب

بیایید روح و راه دلمان را آذین ببندیم، جشن ظهور در پیش است

مهمانسرای حضرت صاحب

بیایید روح و راه دلمان را آذین ببندیم، جشن ظهور در پیش است

مهمانسرای حضرت صاحب

اجابت دعای من طلوع سایه سار یار
همان دمی که من شوم غروب زیر پای یار

حقوقیه اگه دوس ندارید نخونید از آرشیو پرشین

يكشنبه, ۳ شهریور ۱۳۹۸، ۰۲:۴۳ ق.ظ

نگاه کوهستان

 

تسلیط بر تصرف یا تسلیط بر حق

 برخی از اساتید  برای " تسلیط بر تصرف " که  آن را نام دیگر وصیت عهدی از بیان فقیهان معرفی کرده اند به دو کتاب شرح لمعه و عروة الوثقی  ارجاع داده اند ، و به نظر می رسد این می تواند گویای نکته ای باشد :

 یکسان پنداشتن متن این دو کتاب گرانبها  نشان از نادیده انگاشتن تفاوتی بسیار ظریف میان متن اینهاست.بدین شرح که:

در کتاب لمعه همانطور که در ابتدای بحث آمد وصیت اینگونه تعریف شده بود:

" تملیک عین او منفعة او تسلیط علی تصرف "

در صورتی که در متن عروة الوثقی وصیت بدین صورت تعریف شده است:

"... ٳما تملیک عین او منفعة او تسلیط علی حق او فک ملک او عهد متعلق بالغیر او متعلق بالنفسه کالوصیة بما یتعلق بتجهیزه و تنقسم انقسام الخمسة."   (عروة الوثقی ص ۷۱۳)

که یعنی :وصیت موصی به وصی خود شامل می شود :

"یا به مالک شدن عین ملک است یا به نفع بردن از ملک یا مسلط شدن بر حقی از موصی است و یا به آزاد کردن ملک یا عهدی که متعلق به غیر است یا متعلق به خود موصی است :مثل وصیتی که تعلق به  موصی داردهمانند تجهیز میت(دفن)است. و تقسیم می شود به احکام پنجگانه."

با اندکی دقت می توان دریافت که در شرح لمعه تسلیط بر تصرف آمده در حالی که در عروة الوثقی تسلیط بر حق آمده است.

این دو عبارت دو مفهوم کاملا جداگانه هستند و تمایزی اساسی میان این دو هست:

بین حق و تصرف  به طور کلی رابطه عموم و خصوص من وجه جاری است زیرا برخی تصرفات هستند که حق نیستند مثل تصرف عدوانی ، و برخی حقوق هستند که تصرف نیستند بلکه تنها امکانی برای دارا شدن هستنداما رابطه بین حق و تصرف  مشروع که مورد نظر ماست و از انواع وصیت ذکر شده رابطه عموم و خصوص مطق جاری است به این ترتیب که همه این دست تصرفات حق هستند اما همه ی حق ها تصرف نیستند.برخی حق ها تصرفند برخی حق ها تصرف نیستند بلکه تصرف خود نوعی حق است.

"تسلیط علی حق " بسیار عام تر و شامل تر است از" تسلیط  علی تصرف" .شاید یک مثال تفاوت این دو را بهتر نشان دهد:

ماده ۸۵۶ قانون مدنی می گوید:  " صغیر را می توان به اتفاق یک نفر کبیر وصی قرار داد. در این صورت اجراء وصایا با کبیر خواهد بود  تا موقع بلوغ و رشد صغیر". (این وصی را وصی  منتظر نیز می نامند . ر.ک :ترمینولوژی ،،واژه ۴۹۰۵)

همانطور که می بینید در این فرض حق تصرف و اجراء هر دو نوع وصیت عهدی  و تکمیلی به وصی صغیر اعطاء شده زیرا در این ماده از کلمه وصایا استفاده شده و وصایا آنطور که در واژه شناسی حقوقی آمده :  " عنوان حقوقی ای است که برای توسعه مدلول کلمه  به وصیت عهدی وتملیکی "   (ترمینولوژی حقوق ، دکتر محمد جعفر جعفری لنگرودی ، ص ۷۴۶ واژه ۴۸۹۹)

اما همانطور که در ماده اشاره شده با وجود اعطای تصرف از موصی به وصی صغیر و کبیر  به صورت همزمان ؛ وصی صغیر تا زمان رسیدن به رشد و بلوغ از تصرف در آن منع می شود و تنها وصی کبیر تا آن زمان عهده دار این مسئولیت می گردد.

دلیل این نتوانستن  ومنع از تصرف برای صغیر همان نداشتن اهلیت است. زیرا همانطور که می دانید اهلیت تقسیم می شود به دو نوع اهلیت تمتع و اهلیت استیفاء .

 اولی یعنی صرف توانایی دارا شدن حق که حتی حمل هم دارای این اهلیت هست.چنانکه در ماده ۸۵۱ قانون مدنی آمده است:  "وصیت برای حمل صحیح است.لیکن تملیک او منوط است بر این که زنده متولد شود".

و اهلیت نوع دوم را تنها اشخاص دارای رشد و بلوغ و عقل دارند وبه طور کلی این نوع اهلیت منوط است به عدم محجوریت.

در اینجا و این فرض مطروحه در ماده ۸۵۶ قانون مدنی نیز وصی صغیر اهلیت تمتع دارد  و بر همین مبنا نیز قانون امکان قرار دادن وی به عنوان وصی را قانونی و به رسمیت شناخته است.اما اهلیت وتوانایی تصرف کردن را ندارد و به همین خاطر نیز از سوی قانون از این امر منع گشته است.

پس روشن می شود که تسلیط بر حق که در عروة الوثقی آمده است بسیار عام تر و شامل تر است از تسلیط بر تصرف  که در اکثر متون فقهی آمده است. و حتی همانطور که دیدیم به زعم برخی از حقوقدانان یکسان انگاشته شده اند.

اگر تسلیط بر حق را بپذیریم ماده ۸۵۶ قانون مدنی را نیز شامل می شود اما اگر باور بر صحت تسلیط بر تصرف داشته باشیم دیگر نمی توانیم ماده ۸۵۶ را صحیح بدانیم زیرا صغیر توانایی تصرف ندارد. پس چرا باید اجازه تصرف بدو داده شود؟

وانگهی تعریف عروة الوثقی بیشین ایرادات مطروحه از سوی حقوقدانان و فقها که بر تعریف وصیت که در ابتدا شرح آن رفت را رفع نموده و بسیار جامع تر از سایر تعاریف به نظر می رسد:

" تملیک عین او منفعة او تسلیط علی حق او فک ملک او عهد متعلق بالغیر او متعلق بالنفسه کالوصیة بما یتعلق بتجهیزه و تنقسم انقسام الاحکام الخمسه "

زیرا هم انواع تملیک (عین ومنفعت ) و هم تسلیط بر حق که شرح آن رفت و هم فک ملک و وقف را شامل می شود و اکثر موارد در آن گنجانده شده است.

۰ لایک / ۱ نظر / ۳۸۶ بازدید

  

جواد شیخ 

سلام قبل از اظهار نظر نسبت به مطلب برام جالب بود که بدونم شما دانشجوی چه مقطعی هستید و کجا خوندید که اینقدر دقیق بحث وصیت رو که از بحثهای مشکل توی حقوق مدنی محسوب میشه در موردش نوشتید. در قسمت مشخصات هم جستجو کردم اما چیزی در موردتون دستگیرم نشد. نکته ای که به نظرم میرسه این هست که مقصود از تصرف در عبارت تسلیط بر تصرف تصرف مادی نیست که یکی از اقسام حق دانسته بشه و مقصود هر تصرف حقوقی هست و تصرف حقوقی انجام هر عمل حقوقی را شامل می شود. با این تفسیر تسلیط بر حق هم مرادف همین معناست. به عبارت بهتر و با مثال اگر بخوام بگم مثلا وقف مال نوعی تصرف حقوقی در اموال هست و در عین حال مالک حق وقف مال را هم دارد. در واقع ما حق رو مطابق تعریف مرسوم به توانایی و امکانی که توسط قانونگذار به فرد اعطا میشه تعریف می کنیم و اگر لفظ تصرف رو تصرف حقوقی بدانیم تسلیط بر تصرف به معنای امکان انجام هر عمل حقوقی که منشا اون اراده موصی هست.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۸/۰۶/۰۳
شاداب امیدوار

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">