مهمانسرای حضرت صاحب

بیایید روح و راه دلمان را آذین ببندیم، جشن ظهور در پیش است

مهمانسرای حضرت صاحب

بیایید روح و راه دلمان را آذین ببندیم، جشن ظهور در پیش است

مهمانسرای حضرت صاحب

اجابت دعای من طلوع سایه سار یار
همان دمی که من شوم غروب زیر پای یار

۸۸ مطلب با موضوع «یادگرفتم های من» ثبت شده است

یه عالمه حرف و خاطره دارم که دلم میخواد بنویسم و ثبتشون کنم ولی انگار حوصله نوشتن ندارم

 

راستی یادتونه گفتم میخوام برنامه ریزی رو دوباره شروع کنم؟ 

شروع کردم

خیلی خوبه

معمولا بیشتر یا همه ی کارایی که توی لیستم هستن همون روز انجام میشن

ذهنمم برنامه ریز شده به محض اینکه بیدار میشم واحد برنامه ریزیه ذهنمم بیدار میشه و شروع به کار میکنهlaugh

همین حس بهتری بهم میده چون وقتم هدر نمیده و همیشه کاری برای انجام دادن هست اصا وقتی باقی نمی مونه که بخوام توش به خیالات بیهوده و افکار واهی بپردازمو خودم ناراحت کنم

خیلی خرسندم ازین بابتangel

۶ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ شهریور ۹۸ ، ۰۱:۴۴
شاداب امیدوار

امروز یاد یه خاطره ی بیمارستان افتادم خیلی خنده دار و در عین حال تاسف برانگیز بود

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ شهریور ۹۸ ، ۰۱:۲۴
شاداب امیدوار

وقتی جامعه شناسی حقوق رو میگذروندیم

۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ شهریور ۹۸ ، ۱۵:۱۹
شاداب امیدوار
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۰۳ شهریور ۹۸ ، ۲۳:۰۴
شاداب امیدوار

گاهی فک میکنم، اگه دور از جونم بلا به دور بلانسبت شما که میخونید، ازدواج کنم؛ تنها چیزی که عوض میشه محلِ گذرانِ اعصاب خوردیامهsad وگرنه قرار نیست این چرخه قطع بشه تا وقتی که خودم تمومش نکنم!cool

مسلما که اولش همه مقاومت میکنن

و من راه پر فراز و نشیبی پیش رو خواهم داشت

اما شدنیه

یا اقلا از یه زندگیه سطل ماستی خیلی بهتره! بی واکنش و بی مسئولیت!

اگه اجازه بدیم همیشه دیگران حق خودشون میدونن رو اعصابمون پیاده روی کن

 

۴ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۰ مرداد ۹۸ ، ۱۸:۴۶
شاداب امیدوار

همه ی این اتفاقات مبارک، از همان وقت ها شروع شد

آرامش دوباره نجیب و سر براه و شکیبا؛

به درون خانه ی دلم بازآمد،

و من خیمه ی آرزوهایم را از نو برپا کردم

همه ی این اتفاقات مبارک

از همان وقتی شروع شد

که تو رفتی

و همه ی دغدغه های پوچ و واهی ام را هم با خودت بردی

اکنون من مانده

و خیمه ای که در دلم بنا کردم تا یک به یک آرزوهای گمشده ام را به دلم برگردانم

و یک عمر را خوش و خرم

عین همه ی قصه ها

در کنار رویاهای بلندم

سر کنیم

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ مرداد ۹۸ ، ۱۸:۱۸
شاداب امیدوار

فک کنم عمده ی حس ناخوشایندم برای اینه که تو اعماق ذهنم فک میکنم تلاش فایده ای نداره

و در واقع گویی جا زدم! متاسفانه

چون قبلا خیلی تلاش کردم و موفق نشدم و سختی کشیدم و هیچکاری هم از دستم بر نمیاد خسته شدم!!!!!

 

شاید باید از اول هدفگذاری کنم

با توجه به نیازهای روزم

هدف های کوچیک و آروم اروم بزرگترشون میکنم تلاشمم بیشتر میشه به مرور

وقتی نتیجه بگیرم انگیزمم بیشتر میشه حتما

اینکه همیشه خودم به داد خودم میرسم با اینکه خیلی ناراحتم میکنه که انگار اصا نه همفکر دارم نه همدرد نه همدل نه دلسوز نه......اما خوشحالم میکنه که اقلا خودم هوای خودمو دارمheart و این یه تواناییه

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ مرداد ۹۸ ، ۲۲:۲۱
شاداب امیدوار

خب ممکنه شما از پمادهای خیلی خیلی گرون قیمت خارجی استفاده کنید

اما نگاه بانو این کارو میکنه 

حتما فک میکنید میخوام بگم سیب زمینی بذارید روش اره؟

بیاین 

۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ مرداد ۹۸ ، ۱۳:۴۳
شاداب امیدوار

خدار حمت کنه یه  ایت الله دوست داشتنی شهر ما داشت

۴ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۲ مرداد ۹۸ ، ۱۵:۰۰
شاداب امیدوار

از این ادما

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ مرداد ۹۸ ، ۱۴:۴۹
شاداب امیدوار