گاهی فک میکنم، اگه دور از جونم بلا به دور بلانسبت شما که میخونید، ازدواج کنم؛ تنها چیزی که عوض میشه محلِ گذرانِ اعصاب خوردیامه وگرنه قرار نیست این چرخه قطع بشه تا وقتی که خودم تمومش نکنم!
مسلما که اولش همه مقاومت میکنن
و من راه پر فراز و نشیبی پیش رو خواهم داشت
اما شدنیه
یا اقلا از یه زندگیه سطل ماستی خیلی بهتره! بی واکنش و بی مسئولیت!
اگه اجازه بدیم همیشه دیگران حق خودشون میدونن رو اعصابمون پیاده روی کن
همه ی این اتفاقات مبارک، از همان وقت ها شروع شد
آرامش دوباره نجیب و سر براه و شکیبا؛
به درون خانه ی دلم بازآمد،
و من خیمه ی آرزوهایم را از نو برپا کردم
همه ی این اتفاقات مبارک
از همان وقتی شروع شد
که تو رفتی
و همه ی دغدغه های پوچ و واهی ام را هم با خودت بردی
اکنون من مانده
و خیمه ای که در دلم بنا کردم تا یک به یک آرزوهای گمشده ام را به دلم برگردانم
و یک عمر را خوش و خرم
عین همه ی قصه ها
در کنار رویاهای بلندم
سر کنیم
فک کنم عمده ی حس ناخوشایندم برای اینه که تو اعماق ذهنم فک میکنم تلاش فایده ای نداره
و در واقع گویی جا زدم! متاسفانه
چون قبلا خیلی تلاش کردم و موفق نشدم و سختی کشیدم و هیچکاری هم از دستم بر نمیاد خسته شدم!!!!!
شاید باید از اول هدفگذاری کنم
با توجه به نیازهای روزم
هدف های کوچیک و آروم اروم بزرگترشون میکنم تلاشمم بیشتر میشه به مرور
وقتی نتیجه بگیرم انگیزمم بیشتر میشه حتما
اینکه همیشه خودم به داد خودم میرسم با اینکه خیلی ناراحتم میکنه که انگار اصا نه همفکر دارم نه همدرد نه همدل نه دلسوز نه......اما خوشحالم میکنه که اقلا خودم هوای خودمو دارم و این یه تواناییه
خب ممکنه شما از پمادهای خیلی خیلی گرون قیمت خارجی استفاده کنید
اما نگاه بانو این کارو میکنه
حتما فک میکنید میخوام بگم سیب زمینی بذارید روش اره؟
بیاین
خدار حمت کنه یه ایت الله دوست داشتنی شهر ما داشت
خب این راست میگه
ولی از من به شما نصیحت توی خرید هر چیزی که صرفه جویی میکنید، بکنید
ولی تو خرید لوازم آرایشی (چه برای خودتون چه برای کسانی که دوسشون دارید ) صرفه جویی نکنید