مهمانسرای حضرت صاحب

بیایید روح و راه دلمان را آذین ببندیم، جشن ظهور در پیش است

مهمانسرای حضرت صاحب

بیایید روح و راه دلمان را آذین ببندیم، جشن ظهور در پیش است

مهمانسرای حضرت صاحب

اجابت دعای من طلوع سایه سار یار
همان دمی که من شوم غروب زیر پای یار

۱۳۳ مطلب با موضوع «دوست داشتنی های من» ثبت شده است

میگم امام حسین

من نه بلدم برات شعر بگم

نه بلدم خوب اشپزی کنم مثلا که برم جایی کمک... نه اصا میتونم الان برم بیرون خودت که میبینی

کلا الان به هییییچ کارت نمیام میدونم

حتی ادم خوبی هم نیستم که مثلا یکیو متحول کنم:)))

ببخش امام حسین به خودم میخندم که هیچ نکته ی مثبتی ندارم بیام بهت بگم من در خدمتتم...

 

چرا من هیچ کاری نمیتونم انجام بدم که شما رو خوشحال کنم؟

 

 

خب اینا رو ولش کنیم چون نتیجه ای نمیگیریم

میگم امام حسین خیلی دوستت دارم

خیلی آقایی راستی ممنون که هوامو داری...دعام میکنی...خیلی خوشحالم که شما رو دارم... دنیا بدون اسمت اصلا جای قشنگی نبود برام... عزیز دلمی تاج سرمی... خوشحالم که باهات آشنا شدم هرچند کم... همینم خیلی خوبه

اگه قرار باشه امشب یه دعای مستجاب داشته باشم اینه که مثل خودت بشم... در زندگی و پایانش:)

 

موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۲ شهریور ۹۸ ، ۰۰:۳۹
شاداب امیدوار

چه خوبه که دوستان مجازی برات دعا کنن...

تو هیئت

تو حرم امام رضا

به یادت باشن...

 

خداجان از این همه مهربونی که بهم نشون میدی از اینکه آدمای مهربونی آفریدی ممنونم:)

۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ شهریور ۹۸ ، ۰۰:۱۳
شاداب امیدوار

توی دوران رواج اس ام اس

یه بار یه عزیزی بهم اس داد که:

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ شهریور ۹۸ ، ۰۲:۱۲
شاداب امیدوار

محمدعیسی

خوبه که گاهی به دلم سر میزنی

خدا بیامرزتت

 

این محرم 

به جای هردومون

زندگی میکنم

خوبه؟!

موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۱ شهریور ۹۸ ، ۰۰:۵۲
شاداب امیدوار

خاله بزرگم چندمین باره که میگه 

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ شهریور ۹۸ ، ۰۰:۳۸
شاداب امیدوار

یه بار که از خونه ی خاله برمیگشتیم خونه ی داداش چهارمی یه خانومی تو ماشین کنار من و مامان نشست که میگفت

۵ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۰ شهریور ۹۸ ، ۲۲:۵۴
شاداب امیدوار

خورشید عزیز و قشنگم

دلم برای شنیدن صدای نفسهای عطشانت تنگ شده...

من مشتاقِ دیدارت هستم

چطوری بیام؟

با دلم؟

دلم که پیش خودته

قبل ازینکه بشکنه به نامت زدم

مرسی که قبول کردی

الان اگه بقیه ی منم ببری سمت خودت خیالم دیگه راحت میشه...

دوستت دارم دلم برات یه ذره شده

کاش انقد خوب بودم که بتونم بهت بگم فدات بشم ولی حیف شماست آخه....

اما اگه میشد من فدای شما بشم... چی میشد.... 

دیگه آرزویی نداشتم...

دلم برات تنگ شده

میدونم که میشنوی میدونم که داری مثل همیشه مهربون نگام میکنی...

به بزرگیه خدا قسم دلم برات کوچولو شده... دلم برات تنگه... 

 

(عنوان یه تیکه از اشعار عرفان نظر آهاریه)

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ شهریور ۹۸ ، ۱۶:۰۵
شاداب امیدوار
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ شهریور ۹۸ ، ۰۰:۵۵
شاداب امیدوار

بنا بر قول و قرارهامون در پست یوهورا پنجشنبه داستانا رو میذارم رمزشم اونایی میگیرن که داستان مینویسنmail (این اقتدارو از آقای مدیر یاد گرفتم)

الان تا پنجشنبه شب وقت دارید اگه زنده بمونم اون روز میذارمشون داستان خودمم همینطور

بعدا گلایه نشنوم تا وقت هست شرکت کنیدsmiley

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ شهریور ۹۸ ، ۰۲:۳۵
شاداب امیدوار

اول رب

دوم خرید و بازار

سوم خیار شور

چهارم سبزی خورشتی

پنجم دوباره رب

ششم گردو

هفتم فرش شستن

هشتم لوبیا سبز و لابد دیگه نخودم تا اونموقع میرسه

نهم خونه تکونیه پاییزی

دهم خیاطی

یازدهم شاید یه تابلو روباندوزی

 

خداروشکر چه خوب:) کاری هست که انجام بدم خانواده ای هست که کنار هم انجامش میدیم خونه ای هست که توش اینا رو درست کنیم و روزی ای هست که بخوایم کاراشو بکنیم

خداروشکر که زنده ایم فرصت شکرگزاری داریم

خداروشکر که روزیمون دست فرمانرواست

 

کارای مربوط به نذرهای محرمم احتمالا میفته بین مورد چهارم و پنجم

 

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ شهریور ۹۸ ، ۰۲:۰۶
شاداب امیدوار