مهمانسرای حضرت صاحب

بیایید روح و راه دلمان را آذین ببندیم، جشن ظهور در پیش است

مهمانسرای حضرت صاحب

بیایید روح و راه دلمان را آذین ببندیم، جشن ظهور در پیش است

مهمانسرای حضرت صاحب

اجابت دعای من طلوع سایه سار یار
همان دمی که من شوم غروب زیر پای یار

۹۵ مطلب با موضوع «یادگرفتم های من» ثبت شده است

دیشب راهی خیلی خسته و ناراحت و دلخور نوشت:

اعصاب و زندگی انسانها، آش نذری نیست!

که هی به هم بزنی،

و حاجت بگیری!

 

 

لطفا پیش ازینکه دلم را بشکنی، هماهنگ کن، نه برای اینکه کنار بیایم،نه!، فقط برای اینکه میان این همه گرفتاری، اولین وقت خالی را به بخشیدنت و سپس حذف اثرت در زندگیم، اختصاص بدهم!

 

معلومه چقدر ناراحت بودم؟؟؟

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ خرداد ۹۹ ، ۱۲:۴۸
شاداب امیدوار

فاطمه

نگاه

راهی

شباهنگ

سایه نشین حضرت صاحب

کمک میخواد

یا علی مدد...

امیرالمومنین، شرایط ما رو میدونید

ممکنه خواهش کنم برای نماز صبح به دادم برسید؟

و کلا هم دعامون کنید؟

ممنونم 😊

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۸ خرداد ۹۹ ، ۰۱:۴۳
شاداب امیدوار

منتظرالمهدی:
#تخریب_بقیع 

بنویسید " حرم " کور شود چشم حسود
بنویسید سر آرند ملائک به سجود

بنویسید که زیباست بدون گنبد
بنویسید که زیباست شبیه مشهد

سالیانی ست که با داغ بقیع میسوزیم
فانی شعله ی عشقیم، جهان افروزیم

مژده بر دیده که زائر شدنی خواهد بود
مجلس هروله دایر شدنی خواهد بود

عاقبت چشم عدو نیز خزان خواهد دید
عوض آنچه به ما رفت گران خواهد دید

بنویسید " بقیع " گریه به راه اندازید
رخنه در سینه نمایید وَ آه اندازید

قلمی دست بگیرید که تشریح کنید
غزلی ساخته آن را پُرِ تلمیح کنید

 ب " یعنی که بسوزیم بر این غربت عشق"
قاف " یعنی قسمی هست که بر تربت عشق"

خوردم و غصه ی ایام گریبان گیرم
شد و انگار همین بود همه قسمت عشق

ی " یعنی یخ ما آب نشد تا امروز"
پشت ابر است یگانه رخ آن طلعت عشق

عین " عطریست که در بین فضا پیچیده"
وه چه مستی دهد این تربت خوش نکهت عشق

بنویسید که ما چشم به ره دوخته ایم
جزو زریّه ی کاشانه ی در سوخته ایم

توحید شالچیان ناظر
____________
السَّلامُ عَلَیْکُمْ أَئِمَّةَ الْهُدَى
السَّلامُ عَلَیْکُمْ أَهْلَ التَّقْوَى
أَسْتَوْدِعُکُمُ اللَّهَ وَ أَقْرَأُ عَلَیْکُمُ
أللهُم العَنْ اَولَ ظالِمٍ ظَلَمَ حَق مُحَمدٍ وَ آلِ مُحَمدٍ وَ آخِرَ تابِعٍ لَهُ عَلی ذلِک
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ‌‌
____________
#هشتم_شوال
#تخریب_بقیع
#لعنت_بر_آل_سعود #لعنت_بر_وهابیت

@Allah_Almighty
●➼‌┅═❧═┅┅───┄

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ خرداد ۹۹ ، ۰۹:۳۶
شاداب امیدوار

که وقتی تو مجلس جشن عقدش میخواست بشینه بهش گفتن نشین مادر شوهرت باید بهت زیر لفظی بده

دختر به این اداها راضی نبود اما از اصرار زیاد صبر کرد

به مادرشوهرش گفتن باید زیر لفظی بدی

اومد جلوی عروس جوان ایستاد گفت الان که پول پیشم نیست، ولی حالا این پسرم برای تو، خوبه ؟ بشین!

دختر بهت زده داشت احترام خودشو تو خانواده ی خودش مقایسه میکرد با احترام تو خانواده ی همسر!

اون عروس من بودم

امروز به عنوان یه جک تعریفش کردم

اتفاقا داداشم که ازین جزییات خبر نداشت خیلی خندید

دارم فک میکنم من چرا برای نادانی یه بنده خدا انقدر زندگیمو تلخ میکنم؟!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ خرداد ۹۹ ، ۱۸:۰۷
شاداب امیدوار

توی جرایم منافی عفت، بخصوص به عنف، دختر نابود میشه...
سر کوچه ی ما یه خانواده زندگی میکنن که دختر خیلی خانومی دارن
توی روستا متاسفانه هستن کسانی که...باعث شدن دختر پاک و معصوم بشه دختر پاک و معصوم و با غلظت بالا حالا دیگه مظلوم
داشته میرفته مدرسه، میدزدنش، تا چند ماه ازش خبری نبود، تا وقتی پیداش کردن...بیشتر شبا ما خواب میدیدیم یکی از همسایه ها کمک میخواد...ما اینجا غریبه ایم در حدی که نمیزارن بریم مسجد یا قبرستونشون، ولی واقعا ناراحت بودیم...خیلی زیاد...بعدش که پیدا شد مجبورش کردن با یه مرد مسن ازدواج کنه تا مدت ها خونه ی بابابزرگش بود حالا هم به جای خونه ی شوهر، خونه ی مادرشه، با دو تا بچه و شوهری که ماهی دو ماه یه بار میاد بهش سری میزنه و میره یه خانوم محترمی که حالاشم ۲۵ سالش نشده
حتما میتونید حدس بزنید تو روستایی با این اوصاف رفتارها و نگاه ها چطوریه؟
دختر بی گناهی که فقط داشت میرفت مدرسه...
این دست اتفاقات نشونه ی بیماری شدید جامعه ماست
الانم یادش افتادم بازم حرصم درومد
همه یه جوری باهاش رفتار میکنن انگار خودش خودشو دزدیده و به خودش...

اقلا ماها رفتارمونو با مظلوم زنده درست کنیم! 

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۸ خرداد ۹۹ ، ۱۳:۲۶
شاداب امیدوار

چند وقت پیش جایی خوندم افرادی رو که شما رو توالت احساسات خودشون میکنن از زندگیتون حذف کنید

بنظرم خیلی شفاف گفته

اما میدونید مشکل اینجاست که گاهی ما آدما خودمون با خودمون چنین رفتار بد و زننده ای داریم

رها کردن افکار منفی، جا و انرژی لازم و کافی رو برای افکار و احساسات مثبت باز میکنه😇

 

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۹ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۳:۴۸
شاداب امیدوار

یادم افتاد زنگ گوشیم هم آهنگ داره

گشتم

زنگ های خوب و بدون آهنگ پیدا کردم

عشقن اصا...

البته بازم بین همین بسته زنگ  های بد هم هستا، ولی خوبم دارن

زنگ هاش عربی هستن، و با لحن و صدای قشنگ 

رضایت نسبی منو در پی داشت💜

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۷ ارديبهشت ۹۹ ، ۲۲:۴۶
شاداب امیدوار

میگن که وقتی تو دعوای زن و شوهر دخالت میکنید، مثل اینه که انگشت خودتون رو فرو کنید لای آسیابی که در حال چرخیدنه

 

راس میگه

نکنید....

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۳ ارديبهشت ۹۹ ، ۰۳:۰۲
شاداب امیدوار

یه یادداشتی تو اینستاگرام دیدم

خیلی قشنگ بود

روایت دیدار آیت الله مرعشی بود با امام زمان (عج)

در هنگام دیدار آیت الله مرعشی نمیدونستن که با چه کسی دارن صحبت میکنن؟

بعدا میفهمن

یه جایی تو همین دیدار...خوشبحالش...یه جایی آیت الله مرعشی به امام زمان میگن اجازه میدین چایی چیزی براتون آماده کنم؟

امام زمان می‌فرمایند که:

"اینها از فضولی زندگی انسان است، ما از فضولی دوری میکنیم ."

چقدر جا خوردم وقتی اینو خوندم کاخ پوشالی آرزوها فرو ریخت

دلم میخواد یه زندگی ساااااده به دور از هرگونه تجمل، هر چیز اضافه! داشته باشم

وقتی بمیرم کدوم از اون اکسسوری های روی دیوار یا کدوم مجسمه و تابلو میتونه خدا رو ازم راضی کنه؟

کدوم میشن یه لقمه نون حلال که بشه حلال مشکلات زندگیه بقیه؟ چرا بجاش تلاش نکنم با هدیه دادن کالاهای ضروری زندگی به بقیه که در واقع هدیه دادن مهربونی به اوناست به خودم کمک نکنم ؟

مگه من تا کی زنده می مونم ؟ مگه من برای زنده موندن به چی احتیاج دارم ؟

مگه هدف من از زندگی چیه؟

هدف خدا از آفرینش من چی بود؟

من برای چی اینجام؟

راستی امام زمانمون گفته بودن بعد از نماز صبح سوره ی یس ، بعد از نماز ظهر سوره ی نبا(اولین سوره ی جز ۳۰) بعد از نماز عصر سوره ی نوح، بعد از نماز مغرب سوره ی واقعه، و بعد از نماز عشا سوره ی ملک بخونیم

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۴ فروردين ۹۹ ، ۲۲:۳۲
شاداب امیدوار

یکی از کارای قشنگ عروس چهارمی، اینه که گاهی زنگ میزنه به گوشیه مامانم بعد میگه: مامان یه چیزی بگم؟ مامانم میگه : بگو فرشته ی من زنداداشم میگه چیز مامان، میدونی، خب، راستش، ببخشید چقدر صلوات خونده بودین که هنوز صدقه اش نکردین؟ مامانم هم میگه مثلا فلان قدر بعد زنداداشم میگه خب دیشب محمد ابراهیم دندونش درد میکرد منم از صلوات های شما خرج کردم گفتم دعای شما زودتر مستجاب میشه مامانمم میگه دعای خودت زودتر میگیره دلت پاکتره، ولی خوب کردی دخترم هر وقت خواستی هرقدر خواستی ازشون بردار من بازم براتون میخونم، و پس انداز میکنم.

 

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۸ فروردين ۹۹ ، ۲۲:۱۳
شاداب امیدوار