مهمانسرای حضرت صاحب

بیایید روح و راه دلمان را آذین ببندیم، جشن ظهور در پیش است

مهمانسرای حضرت صاحب

بیایید روح و راه دلمان را آذین ببندیم، جشن ظهور در پیش است

مهمانسرای حضرت صاحب

اجابت دعای من طلوع سایه سار یار
همان دمی که من شوم غروب زیر پای یار

۱۷۳ مطلب با موضوع «عاشقانه های من و فرمانروا» ثبت شده است

اول بگم، برای لطفی که کردی خیلی ممنونم

دوم من به تو اعتماد دارم

اگر هنوز کسی در بند هست، دعای من رو برای آزادیش بپذیر

آمین...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ تیر ۹۹ ، ۱۹:۳۵
شاداب امیدوار

خدایا برس به داد مظلوم در بند کشیده شده

زود زود زود

همین حالا همین حالا همین حالا

هر زخمی که آن مظلومان بخورند من دیدم که به جان چه کسی می‌نشیند

و تو خوب میدانی زخمی که بر جان آن عزیز سفر کرده بنشیند،چون نیشتر زهرآگین در قلب من فرو خواهد رفت

برای آرامش روح آن بزرگ هم که شده، برای مظلومیت خود آنها

اصلا به حرمت ظهر روز جمعه بیا و بزرگی کن مظلومان ئر بند را نجات بده

التماس میکنم

میخواستم بگویم به‌جایش هر چه دارم مال تو که دیدم کار بیهوده ایست، همین حالا هم خودت صاحب همه چیز هستی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۶ تیر ۹۹ ، ۱۱:۴۳
شاداب امیدوار

چی بگم؟

وقتی خودت همه چیو میدونی...

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۶ تیر ۹۹ ، ۰۲:۱۷
شاداب امیدوار

اینکه دلم آرومه

ینی قراره بازم کمک کنی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۵ تیر ۹۹ ، ۱۲:۱۷
شاداب امیدوار

هیچی

چیز خاصی نیس

 فقط اومدم بگم کمک!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ خرداد ۹۹ ، ۰۴:۰۹
شاداب امیدوار

خدایا

من گم شدم

بیا پیشم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ خرداد ۹۹ ، ۰۰:۴۹
شاداب امیدوار

فرمانروا جانم...

الله ام...

عزیزم

دیدی هرکی گم میشه تو بیابون، برهوت، یه مرد جوان با لباسای قدیمی عرب، میاد به دادش میرسه

مرد مهربونی که راهو بهش نشون میده

ولی بعدا طرف میفهمه اون آقا همون بابا صاحب بوده

دیدی بابا طاقت نداره ما رو مضطرب و مضطر ببینه؟

دیدی همه رو به مقصدشون میرسونه

خدا تو رو به آل علی تو رو به امام صادق، تورو به فاطمه زهرا، به حسین...به عطش حسین برای رسیدنش به خودت، تو رو به بابا صاحب، به بزرگیت، قسم میدم

منو همه ی این عالم و آدمو مضطر بکن برای رسیدن به اونجایی که بشیم مایه ی لبخند امام زمان، ما رو مضطرب کن برای ندیدن و پیروی نکردن از حجتی که از سر لطف برای ما قرار دادی

خدا منو بی قرار دیدار بابا صاحبم کن

حتما میدونی چقدر زجرآور و خجالت آوره که دارم اقرار میکنم من اون بیقراری که باید نیستم

خدا به بزرگیت

به یقین سجده های حضرت امیر منو برای محبوبت بیقرار کن

التماس میکنم

میدونم اگه اینطور بشم، حتما حتما بابام میاد سراغم

ازین غفلت درمیارتم

همه چی به خواسته تو بسته ست...الهی 

من فدای تو باشم الله

منو برای راه خودت تسلیم و رضا و رهرو و تربیت و  زلال کن

بذار ازین خفت و خواری پیروی نکردن از راه امام زمانم در بیام

التماس میکنم خدا

التماس میکنم...

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ خرداد ۹۹ ، ۲۲:۵۹
شاداب امیدوار

خدایا به تو پناه میبرم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ خرداد ۹۹ ، ۲۳:۱۲
شاداب امیدوار

الله ام

از دست پر مهر یاریگری که به حمایت از من به سمتم دراز کردی، و دست منو باهاش نوازشگرانه، گرفتی، ممنونم، من میدونم پشت این همه صبر و سکوت و مهربونیت چه عظمت و ابهتی هست

تو حقیقتا خیلی زیبا و جذاب و ستودنی هستی

خیلی حرف راست و درستیه اینکه میگیم ستایش برای الله است

ذره ذره وجودم رو به این حقیقت نائل کردی، که براحتی بتونم شهادت بدم همه ی اونچه گفتی راسته و تو چقدر بزرگ و محترم و ستوده ای! و من شهادت میدم

و یقین دارم که هرکی تو تاییدش میکنی واقعا قابل اعتماده، پس براحتی صلوات میخونم و میگم یا علی مدد، یا علی از دست خودم به من مددی برسان! و او به حکم تو میرسونه اون مدد اضطراری که من لازمش دارم

ممنون

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۶ خرداد ۹۹ ، ۲۱:۳۵
شاداب امیدوار

وقتی تو با اینهمه بزرگی که من حتی نمیتونم تصورش کنم، اینهمه علاقه داری به من که من بازم حتی نمیتونم تصورش کنم ... به من یه آدم تو یه خونه تو یه روستا از یه شهر از یه استان، کشور دنیا، تازه از "یه دنیا!!! "، نمیدونم چطور میتونم جامونو فراموش کنم، یه طوری که نعوذ بالله، انگاری من خدا باشم و تو....

ببخش

تو خیلی بزرگی...منو از عدم به وجود آوردی...

اینهمه محبت کردی بهم...

چقدر باید بی حیا باشم که فک کنم قراره من فرمان بدم و تو گوش کنی؟

من بنده ی تو ام

تو خدایی

و  فرمانروایی برای توئه

پس قراره تو حکم کنی و من به دیده ی منت قبول کنم و انجام بدم، البته بازم به حمایت خودتا، گفته باشم من بنده ی لوسی هستم، بدون تو عمرا، نه اصلا نمیشه، ممکن نیست

با تو تا ته تهش هستم

حالا بهم میگی دوس داری نگاه کردنا و نگاه نکردنامو؟ حرف زدن و سکوت کردنامو؟ لباس پوشیدنام؟ ادا اطوارام؟ اینکه سرم پایین باشه جلو نامحرم؟ یا مثلا راه رفتنام که حواسم باشه سر به هوایی و طنازی توش نباشه؟ 

تو چطور دوس داری؟ سجده دوس داری؟ آروم باشم خوشت میاد؟ مهربون باشم؟ زبونمو نگهدارم؟ هرچی بگی به دیده ی منت... به روی چشمام

راستی ممنون برای چشمام...

امر کرده بودی دعا کنم

چشم 😇 

امامم غریبه... تنهاست

هواشو داشته باش

همه ی اجدادش شبا میرفتن در خونه فقیرا براشون غرا میبردن، میدونم حتما امام منم میره، کاش منم میتونستم باهاش برم

هرجا میره...هرکاری میکنه، منم برم، منم همون کارو انجام بدم

کاش بتونم همیشه همراهش باشم تا پیشمرگش بشم

کاش بشه پشت سرش نماز بخونم

درست و حسابی، که تو خوشت بیاد

کاش صدای قرآن خوندنشو میشنیدم

کاش...

کاش...

کی میاد صوت انا المهدی...

پس کی میشه که انتقام حضرت فاطمه رو بگیره انتقام خون امام مهربون و شهیدم حسین بن علی...

کی میشه فرمانروای عزیزم؟!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ خرداد ۹۹ ، ۰۰:۱۸
شاداب امیدوار