یه قانونی در کارای خونه هست که میگه کثیفیه ظرفا تموم نمیشه
بلکه از ظرفی به ظرف دیگه منتقل میشه
یه قانونی در کارای خونه هست که میگه کثیفیه ظرفا تموم نمیشه
بلکه از ظرفی به ظرف دیگه منتقل میشه
فک کنم موسم کباب کردن جوقولا و جوجه مرغا داره فرا میرسه
آقای سیاه با عطر رمز پست داستانا رو انتهای همون پست عیدیتون، گذاشتم
نظر استادمو دوستاشو دارم میخونم
یادم میاد...
دارم میخندم
اگه استاد بنده خدا میدونست ته وبلاگنویسیه من ختم میشه به بوقول و جغجغه هاش نمیدونم برام متاسف نمیشد ینی؟!
شاید اگه... نمیدونم... نمیدونم اونچیزایی که من توی دادگاه دیدم استادم دیده یا نه.... شاید بدترشو مثلا... نمیدونم
یا نه یه دنیای شیک و مجلسی...بعیده ایشون خیلی باتجربه بودن همون موقع هم پخته بودن
پس چرا آخرش من رسیدم به اینجا؟!
چرا حقوقو که دوسش داشتم به خاطر مسمومیت فضایی رها کردم؟!
بنا بر قول و قرارهامون در پست یوهورا پنجشنبه داستانا رو میذارم رمزشم اونایی میگیرن که داستان مینویسن (این اقتدارو از آقای مدیر یاد گرفتم)
الان تا پنجشنبه شب وقت دارید اگه زنده بمونم اون روز میذارمشون داستان خودمم همینطور
بعدا گلایه نشنوم تا وقت هست شرکت کنید