مهمانسرای حضرت صاحب

بیایید روح و راه دلمان را آذین ببندیم، جشن ظهور در پیش است

مهمانسرای حضرت صاحب

بیایید روح و راه دلمان را آذین ببندیم، جشن ظهور در پیش است

مهمانسرای حضرت صاحب

اجابت دعای من طلوع سایه سار یار
همان دمی که من شوم غروب زیر پای یار

۱۳۴ مطلب با موضوع «خاطرات شخصی» ثبت شده است

فک کنم عمده ی حس ناخوشایندم برای اینه که تو اعماق ذهنم فک میکنم تلاش فایده ای نداره

و در واقع گویی جا زدم! متاسفانه

چون قبلا خیلی تلاش کردم و موفق نشدم و سختی کشیدم و هیچکاری هم از دستم بر نمیاد خسته شدم!!!!!

 

شاید باید از اول هدفگذاری کنم

با توجه به نیازهای روزم

هدف های کوچیک و آروم اروم بزرگترشون میکنم تلاشمم بیشتر میشه به مرور

وقتی نتیجه بگیرم انگیزمم بیشتر میشه حتما

اینکه همیشه خودم به داد خودم میرسم با اینکه خیلی ناراحتم میکنه که انگار اصا نه همفکر دارم نه همدرد نه همدل نه دلسوز نه......اما خوشحالم میکنه که اقلا خودم هوای خودمو دارمheart و این یه تواناییه

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ مرداد ۹۸ ، ۲۲:۲۱
شاداب امیدوار
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۲۵ مرداد ۹۸ ، ۲۱:۵۶
شاداب امیدوار
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۲۵ مرداد ۹۸ ، ۰۰:۰۷
شاداب امیدوار
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۲۴ مرداد ۹۸ ، ۱۴:۰۰
شاداب امیدوار

پست گذاشتن اون وقتی کیف میده

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ مرداد ۹۸ ، ۱۷:۵۹
شاداب امیدوار

این عیدم همچون گذشته

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۱ مرداد ۹۸ ، ۲۰:۵۲
شاداب امیدوار

تازگیا که مشغول درست کردن حیاط پشتی بودیم میکسر دیدم و با معجزش اشنا شدم وقتی برگشتیم:

میگم: داداش!

میگه :جانم؟

میگم: جانت سلامت، میکسر نو چنده؟

میگه :شاید5 تومن

میگم: خب یکی بگیریم؟

میگه: چرا؟

میگم: برای رب گرفتن!laugh

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ مرداد ۹۸ ، ۲۰:۴۰
شاداب امیدوار

امروز یه کار خیلی مهم که چند وقت بود درگیرش بودیم به سرانجام رسیدheart

خداروشکر...

خیلی خسته ام ولی خب راضی ام چون زحماتمون نتیجه داده  به لطف خدا

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ مرداد ۹۸ ، ۲۱:۲۹
شاداب امیدوار
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۱۷ مرداد ۹۸ ، ۰۲:۲۷
شاداب امیدوار

یکی از فامیلای زنداداش کوچیکه که خیلی هم خانوم مهربون و محترمیه به زنداداش گفته بود دلم میخواد به محمد ابراهیم همیشه بگم ابراهیم و من تنها کسی باشم که اینجوری صداش میزنه:)

زنداداش گفته بود اتفاقا عمه ی کوچیکشم(که من باشم) همینو میگه

 

برام قشنگ بود... که اندازه ی من خالص و زلال ابراهیم منو دوست داره...این حرفش نشونه ی بزرگیه دلشه:)

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ مرداد ۹۸ ، ۰۱:۳۸
شاداب امیدوار