مهمانسرای حضرت صاحب

بیایید روح و راه دلمان را آذین ببندیم، جشن ظهور در پیش است

مهمانسرای حضرت صاحب

بیایید روح و راه دلمان را آذین ببندیم، جشن ظهور در پیش است

مهمانسرای حضرت صاحب

اجابت دعای من طلوع سایه سار یار
همان دمی که من شوم غروب زیر پای یار

۱۶۱ مطلب با موضوع «عاشقانه های من و فرمانروا» ثبت شده است

سوال طرح کردم، عکس فرستادم، واضح نیست، باید ویس بفرستم😑

دیشب رفتم خونه، با هیشکی روبوسی نکردم حتی دست هم ندادم، و کلا با ماسک بودم

ولی خیلی خوب بود، دلم تنگ  شده بود، صبح خواهرم رفت سراغ گاوها، برادرم بسته های علوفه رو جابجا میکرد، نخپئی هام جوجه درآوردن، و من  انقدر دیر برگشتم خونه که اونا خیلی بزرگ شدن با این حال، هنوزم عدسی بیش نیستن 😂

دایی محمدرضا اومد، مامانمو ندید، چون جابجا شده بودیم  که من  برگشته بودم

بعدش رفتیم دکتر، دکتر هم گفت عزیزی هنوز ناقل باشه شاید، باید تست بده، عزیزی هم  از تست فراری!

منم برگشتم توی قرنطینه...مامانم رفت خونه

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۱ آبان ۹۹ ، ۲۳:۴۵
شاداب امیدوار

پناه من و اونا تویی، بذار آبروی بدخواهانم پیش ما نره، و ما رو هم تو حریم امن نگاه حمایتگر خودت قرار بده

آمین

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۰ مهر ۹۹ ، ۱۴:۳۰
شاداب امیدوار

 نمیشه گفت خوب بود

چون عالی بود

ممنونم که اینبار اجازه دادی چیزای بیشتری یادم بمونه، با توجه به حجم دلخوریت، خیلی خیلی بزرگوارانه و زیبا بهم اخطار دادی، از شکلی که برای فهموندن خواسته هات و حرفات انتخاب کردی خیلی هم خوشحالم هم راضیم هم ممنونم

تو راست میگی، من با اینجور دینداری دارم سر خودمو شیره می مالم

چشم، انشاءالله ۱. مهربونتر میشم. ۲. اشتباهات گذشته رو تکرار نمیکنم

اینا رو فهمیدم

حالا خواهش تازه ام اینه که منو مدیریت کن

یه طوری که سفت و سخت بچسبم به خودت، و قرآنم یاد بگیرم، به فرائض عمل کنم

و کلا هرچی خودت میخوای انجام بدم و بشم اونی که تو میخوای

و با آفریده هات مهربون باشم

تک تک حرفایی که زدی مهم هستن، همش با ارزشه

با توجه به گناهکار بودنم خیلی خیلی باهام مهربونی، ینی اصلا به روم نمیاری، آبرومم حفظ میکنی

حتی فکر میکنم داری تربیت و اصلاحمم میکنی

این دیگه آخر معرفته و البته نهایت شکیبایی

 

موافقین ۴ مخالفین ۰ ۳۰ مهر ۹۹ ، ۱۰:۲۵
شاداب امیدوار

بازم میبریم؟

 

خیلی خوش گذشت، فقط آخرش یادم موند، میشه این دفعه بیشتر یادم بمونه؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ مهر ۹۹ ، ۱۵:۲۹
شاداب امیدوار

خدایا الان خیلی خیلی بی حوصلم

ولی الانم دوستت دارم

چه خوبه که تو همیشه برای من حوصله داریا

اینم نعمت بزرگیه

حالا که به تو فکر میکنم کم کم دارم حس میکنم، بی حوصلگیم داره کمرنگ میشه

من دارم صداهایی میشنوم تو داری میبینی اون صداها از کجا میاد

هر چی که هست، نمیتونه منو نگران کنه تا وقتی که خدایی دارم که تویی

 

ممنونم که هم مواظب روحمی هم مواظب جسمم

ممنونم که همه چیو مدیریت میکنی به زیباترین شکل

اینکه تو پیش پیش از همه چی خبر داری هم خیلی جذابه

کلا تو جذابی

یکتا بودنتم خودش تنهایی خیلی جذابه

بیا امشب اگه قراره دوباره چیزی بهم نشون بدی...میگم دیشب خیلی...ناشکری نمیکنم

هر چی تو بگی، حتما لازم بوده

امشب میشه ببریم تفریح و گردش و خوشگذرانی؟ من و خودت دو تایی، حتی این دنیا رو هم نبریم، میخوام باهات قدم بزنم نه تو خیابونای این دنیا

نمیدونم منو ببر جایی که بیشتر بشناسمت و بیشتر بهت مشتاق بشم، منو به خودت نزدیک کن

بنده ی تنبلی نیستم ولی واقعا تا تو نخوای ازم برنمیاد

 

 

۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۲۸ مهر ۹۹ ، ۲۳:۰۱
شاداب امیدوار

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۷ مهر ۹۹ ، ۲۱:۲۹
شاداب امیدوار

دیگه مثل سابق نیستم

اینکه خوبه یا نه؟!

نمیدونم

 

فقط میدونم با دیدن خواستگار نه خجالت میکشم نه حسی دارم

هیچی

آدمی که اعتمادش میشکنه فرق زیادی با یه مرده نداره

زندگی سخت میشه

باید به یکی تکیه کنی، ولی نیست، و خودتم اجازه نمیدی باشه

این سخته

فکر آینده ی نامعلوم که هرچی بیشتر میدوی کمتر میرسی سخته

و نشونه ی اینه که من هنوز درست و حسابی توکل نکردم

میخوام خودمو بسپارم به خدا

بیخیال و آسوده خاطر بشم

اینطوری بهتره

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۵ مهر ۹۹ ، ۱۱:۳۸
شاداب امیدوار

یه منبعی دیدم جایی ذکر شده بود، آرزو میکنم اگر خدا صلاح میدونه بهم بده

تفسیر امام عسکری علیه السلام💙

۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۲ مهر ۹۹ ، ۲۲:۰۸
شاداب امیدوار

۱ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۲ مهر ۹۹ ، ۱۶:۱۳
شاداب امیدوار

خدایا، نمیدونم چطوری

ولی حتما یه طور خوبی، منو به اونجایی که میخوای میرسونی

پیشاپیش ممنونم

میخوام بگم بهت اعتماد دارم

تو حقیقتا خدایی

یگانه

و 

بی

همتا!!!!

دست من نیست که عاشقتم

تو ستودنی هستی...

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۱ مهر ۹۹ ، ۲۲:۴۵
شاداب امیدوار