مهمانسرای حضرت صاحب

بیایید روح و راه دلمان را آذین ببندیم، جشن ظهور در پیش است

مهمانسرای حضرت صاحب

بیایید روح و راه دلمان را آذین ببندیم، جشن ظهور در پیش است

مهمانسرای حضرت صاحب

اجابت دعای من طلوع سایه سار یار
همان دمی که من شوم غروب زیر پای یار

۹۴ مطلب با موضوع «روزانه» ثبت شده است

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۰۱ شهریور ۹۸ ، ۰۶:۴۱
شاداب امیدوار

میروی سفر برو ولی

زود برنگرد

راه های تازه با خودت بیار

راه های دور و سخت

خسته ایم ازین همه جاده های امن و راه های تخت

 

از کتاب چای با طعم خدا

طولانیه

این قسمتش دیشب تا حالا هی تو ذهنم تکرار میشه

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ شهریور ۹۸ ، ۰۶:۳۸
شاداب امیدوار

میگم امام علی

عزیز

آقا

سرور

من نفهمیدم عیدیم چی بود؟

گفتم که شفاف!

من دیر میگیرم این مواردو

آقا هنوز نفهمیدم خب؟

فک نمیکنم عیدی ای در کار نبوده باشه

از شما بعیده

 

گفتم که شخصی! یه عیدیه شخصی میخوام خیلی خودخواهانه! چیزی جز شادیم از شادیه بقیه

یه اتفاق خوشحال کننده که برای من بیفته و مرکزیتش زندگیه خودم باشه

ای بابا گفتم که کوچیکم باشه قبوله

شما که قصد ندارید بگید صدام نمیرسیده؟

عیدیم چی بود؟

۶ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ مرداد ۹۸ ، ۰۰:۱۰
شاداب امیدوار

خیلی عسرِ کشیدم

فک کنم دیگه وقت یسرِ باشه

فک کنم

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۰ مرداد ۹۸ ، ۱۸:۴۰
شاداب امیدوار

گاهی که با والدینم به اختلاف نظر میرسیم

فکر میکنم

زندگی

یک فرصت برای شاد زیستن نیست

بلکه تنها 

مرحله ای از مراحل بلند و طاقت فرسای آزمایشِ راه های مختلفِ از بین بردن فرزندان است

متاسفانه تا به حال به نتیجه ای نرسیده اند

شاید چون از به دنیا آوردن ما پشیمانند

و حالا راهی جز امحاء ما ندارند

و  مسلما راهی بهتر و غلط انداز تر از زندگی برای اینکار وجود ندارد:)

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ مرداد ۹۸ ، ۱۸:۲۵
شاداب امیدوار

وااااااااااااااااااااااای چه خوب:)smileyheart

کلی کار دارمangel

۷ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۶ مرداد ۹۸ ، ۱۵:۵۶
شاداب امیدوار

بوقول مریضهbroken heart

کاش یه دامپزشکی بود میومد خونه

آخه موندم اصا چطوری ببرمش شهر

با چی؟ چه ریختی؟

باید براش کالسکه بچه بگیرم:))))) جغجغه هاشم بزارم پیشش پاشونو ببندم در نرن:))))

جدی موندم اصا....

 

تقصیر خودمه

به اون خانومه خندیدم جوجه شو آورده بود من الان باید قدمزنان دست در دست بوقول از خیابونا رد شیم ببرمش دکتر....:))))

شاید گذاشتمش توی یه کیسه، و با تاکسی رفتمfrown

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ مرداد ۹۸ ، ۱۵:۵۳
شاداب امیدوار

فک کنم عمده ی حس ناخوشایندم برای اینه که تو اعماق ذهنم فک میکنم تلاش فایده ای نداره

و در واقع گویی جا زدم! متاسفانه

چون قبلا خیلی تلاش کردم و موفق نشدم و سختی کشیدم و هیچکاری هم از دستم بر نمیاد خسته شدم!!!!!

 

شاید باید از اول هدفگذاری کنم

با توجه به نیازهای روزم

هدف های کوچیک و آروم اروم بزرگترشون میکنم تلاشمم بیشتر میشه به مرور

وقتی نتیجه بگیرم انگیزمم بیشتر میشه حتما

اینکه همیشه خودم به داد خودم میرسم با اینکه خیلی ناراحتم میکنه که انگار اصا نه همفکر دارم نه همدرد نه همدل نه دلسوز نه......اما خوشحالم میکنه که اقلا خودم هوای خودمو دارمheart و این یه تواناییه

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ مرداد ۹۸ ، ۲۲:۲۱
شاداب امیدوار

تنها چیزی که میدونم اینه که سخت خوشحال میشم

چند شبه خیلی جای خالیتو حس میکنم

 

همه چی درست میشه مگه نه؟

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ مرداد ۹۸ ، ۲۲:۰۵
شاداب امیدوار


دلم گل میخوادheart angelخیلی وقته هدیه هایی که از دیگران میگیرم اصا بهم مزه نمیدهindecision

شاید خودم دست به کار شدمwink

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ مرداد ۹۸ ، ۲۱:۵۹
شاداب امیدوار