نمیدونم اون بنده خدایی که توی روستای خودشم نمیتونه بره عزاداری، و مراسم، با چه امیدی داره آرزو میکنه بره کربلا زیارت
اما هنوزم ارزوهامو پیدا نکردم
چیزی که از شدت خواستن، مانع خواب راحتم بشه و صبح به شوق اون از خواب بیدار بشم
رسیدن به چیزی یا کسی یا انجام دادن کاری
یا رفتن به جایی
جایی؟
چرا هست...
کاری ؟ اره هست... فعلا هست...
ببخشید الکی غر زدم
غرامو پس میگیرم
نگاه قویتر شده
دیگه14شهریور براش مثل زلزله نیست که از یه هفته قبل براش برنامه بریزه چی کار کنه که چی نشه!
تا همین الان که اتفاقی دیدم یادم نیومده بود...
حالا هم حسم معمولیه
نمیگم خیلی خوبم خب منطقی نیست اصا که ادم تو تاریخایی که خاطره ی تلخ داره، حالش خیلی خوب باشه
اما خیلی از قبلا بهترم...
من روبه بهبودم
خدا بهم کمک کرد...
سخت و دور بود .... ولی شد
رسیدم
به لطف خدا:)
الحمد لله
متوجه نشدین درسته؟ خب طبیعیه الان بهتون میگم معنیش چیه؟
انگار یکی از غازا یارانه ی گندم فردای اون یکی رو خورده چون هر دقه دعواشون میشه باید برم پایین توی حیاط، عصای بابامو بردارم، ازین طرف حصارشون با عصا سعی کنم از هم جداشون کنم یه طوری که اون اره های محترمم آسیب نبینن
دقت کردی بقیه هر کدوم یه کاری برات انجام میدن
یه جوری یه مدلی
یه کاری میکنن که خوشحالت کنن
میشه بگی من به جز سرافکندگی برات چه خاصیتی دارم؟
گاهی نگاهی به این نگاه خسته بنداز...
دلش برات پر میکشه..ولی شرمنده ست...
میشه دستمو بگیری؟