اگه مهمونا با هم اختلاف نداشتن، نظر همه رو تغییر میدادم، که عاشورا مهمونی بدیم
ولی چون ممکنه همدیگه رو ناراحت کنن و هردوشونم از چشم ما ببینن(متاسفانه:/) ترجیحم عکس اینیه که گفتم!
همون تقسیم کنیم ثوابش بیشتر نباشه گناهش کمتره
یه بار که از خونه ی خاله برمیگشتیم خونه ی داداش چهارمی یه خانومی تو ماشین کنار من و مامان نشست که میگفت
انسان وقتی در زندگی مثل یک کارگر به سختی کار کند میتواند هنگام خرید مثل یک پادشاه خرید کند
خداجان
این همه ادم میبری کربلا برمیگردونی خونه
خو منم ببر
ولی دیگه نیار...
بذار نفسای اخرمو اونجا بکشم
جونم مال تو
خاک کربلا و نفای آخرم اونجا، مال من
هوم؟!
اگه راضی ای بزن قدش:)
حق ارتفاق خانه های مردم را به معامله ی فضولی نفروشید چون مردم حلالتان نمیکنند و شما مثل چی توی چی گیر میفرمایید
خب؟!
آفرین
خدایا دلم برات تنگ شده
حتما میگی من که همینجام
نزدیکتر از رگ گردن
آره راست میگی
متاسفانه
من دیگه کم پیدا شدم
تو خودم گم شدم
عین یه بچه توی یه شهر شلوغ توی افکارم گم شدم
مرسی که درکم میکنی
لطفا بهم کمک کن
ممنون
یه لباس گرفتم فک نمیکردم تا این حد دیگه
ولی خیلی بهم میاد
خداجان ممنونم که بهم لباس دادی بازم میدی ممنون که امروزم باهام مهربون بودی
لطفا با بقیه ی بنده هات هم مهربون باش
بیشتر از من
ممنون