مهمانسرای حضرت صاحب

بیایید روح و راه دلمان را آذین ببندیم، جشن ظهور در پیش است

مهمانسرای حضرت صاحب

بیایید روح و راه دلمان را آذین ببندیم، جشن ظهور در پیش است

مهمانسرای حضرت صاحب

اجابت دعای من طلوع سایه سار یار
همان دمی که من شوم غروب زیر پای یار

۹۵ مطلب با موضوع «یادگرفتم های من» ثبت شده است

سر هجاها و تعداد حروف در هر هجا

بابااااا ما اونوقتا مصوت بلند رو دو تا کوتاهو یکی میشمردیم و تعداد در هر هجا فرق داشت....

الانم شاید نتیجه همون بشه ولی خب من قاطی میکردم

 

الان فهمیدم اینا مصوت ها رو اصلا نمیشمردن فقط حروف! آره

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۳ فروردين ۰۱ ، ۰۲:۰۲
شاداب امیدوار

فلش فیکشن و انکددوت یاد گرفتم ولی تازه یاد گرفتم هنوز راه نیفتادم

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۲ دی ۰۰ ، ۰۱:۱۵
شاداب امیدوار

ترس از شکست از خود شکست بدتره

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ خرداد ۰۰ ، ۲۰:۴۷
شاداب امیدوار

یکی از شیرین ترین فرامین استاد نویسندگی اینه که بااااااااااید روزی حداقل نیم ساعت کتاب بخونیم😅منم حرف گوش کن....

الان ۵۰ دقیقه مطالعه کردم، اما دیروز توی تمرین کلاسی متوجه شدم واژه هایی که استاد انتخاب میکنه قدرت ترسیم و انتقال احساس و وضعیت درش بیشتره، اصلا با واژه های ما قابل مقایسه نیست.

مربی قرآن هم فرمودن غروب زنگ بزن

امروز خیلی کاری نکردم. دیشب دیر خوابیدم و امروز هم زود بیدار شدم و حس ناراحتی برای کمبود خواب، از خود کمبود خواب بیشتر اذیتم میکنه 😁

همیشه صبح ها سخت بیدار میشم،مگه اینکه مسئولیتی رو قبول کرده باشم.

در غیر این صورت هیچکس از دستم در امان نیست، حتی خودم

مدتیه درد سمت چپ قفسه سینه ام خیلی زیاد شده، نمیدونم جو گرفته منو یا واقعیه، ولی قشنگ حس میکنم چند ماهیچه کوچولو و هلالی که به هم پیچیده شدن درون قفسه سینم درد میگیره، اما چیزی که باعث میشه فکر کنم قلبم نیست و شاید جو باشه اینه که عمقش زیاد نیست و البته خیلی هم به مرکز نزدیک نیست

هر چی که هست دعا میکنم همیشه سلامت باشم

نمیخوام بمیرم

ان شاءالله شهید بشم.

جدیدا یه کم بیشتر کظم غیظ میکنم شکر خدا، چون میگم شاااااااااید دعام مشروط مستجاب شده باشه، با بداخلاقی از خودم نگیرمش

اما اینطوری نیست که دلخور نشم فقط سعی میکنم با احتیاط دلخوریمو بروز بدم که ظاهرا بقیه هنوز متوجه این احتیاط نشدن برای همینم فکر میکنم تلاشم در این زمینه اصلا کافی نبوده.

دیشب هم همه رو بخشیدم و براشون دعا کردم.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۶ ارديبهشت ۰۰ ، ۱۳:۰۱
شاداب امیدوار

فکر اینکه حتی من با این همه سادگی بازم باعث میشم یکی دیگه به لباسهاش با ناراحتی نگاه کنه خیلی آزاردهنده ست

رفتم نونوایی ، این خانم اونجا بود

واقعا ناراحت شدم، همیشه فکر میکنیم بقیه چقدر بیشتر از ما دارن. کی وقت میکنیم این همه ناشکری رو با خودمون همه جا بکشیم؟ چرا برای تشکر از خدا مثل نانوای روستا، دست  به جیب نمیشیم؟ خدا ازشون قبول کنه، بربری امروز صلواتی بود

نیاوردم که بمونه برای بقیه

ولی از خودم برای لباسهایی که تلاش کردم ساده انتخاب کنم و موفق نبودم، خجالت کشیدم. درسته که ثروتمند نیستیم اما خیلی از ما گرفتارتر زیاده، باید حواسمون به اونا باشه نه اونایی که شیکتر از ما می پوشن

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۳ ارديبهشت ۰۰ ، ۱۷:۳۹
شاداب امیدوار

اگه کسی رو میشناسید که دنبال کار در منزل هست

بهم معرفی کنید

خیاطیه، برای خانوم ها

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ آبان ۹۹ ، ۱۸:۱۷
شاداب امیدوار

جلوی در بخش منتظر بودم تا اگه دارو لازمه برای خواهرم بگیرم، چون در مواردی داروی خاصی مینویسن که باید همراه بیمار از بیرون تهیه کنه، خانمی چادری و محجبه کنارم بود، من در جهت انجام امربمعروف در حالی که سعی داشتم لحنم مهربان و خواهرانه باشه، به ایشون گفتم خانم چقدر حجاب به شما میاد 😇😍💙ایشونم تشکر کردن

چند لحظه گذشت یه آقایی که شاهد گفتگوی ما بودن، اومدن رو به همون خانوم با لحن آزار دهنده ای گفتن خانوم با این چادر میاین میشینین اینجا هر چی ویروسه میبرید پخش میکنید تو خونه بچه هاتونم مریض میکنید

ازش پرسیدم این ویروس انقدر هوشمنده که روی چادر میشینه اما روی مانتو و لباس مردونه توقف نداره؟؟؟؟؟

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۳ آبان ۹۹ ، ۱۲:۲۹
شاداب امیدوار
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۲۹ مهر ۹۹ ، ۱۶:۵۴
شاداب امیدوار

هم برای آمرین هم برای دوستان 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۱ ۲۷ مهر ۹۹ ، ۰۰:۲۹
شاداب امیدوار
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۶ مهر ۹۹ ، ۲۱:۰۰
شاداب امیدوار