مهمانسرای حضرت صاحب

بیایید روح و راه دلمان را آذین ببندیم، جشن ظهور در پیش است

مهمانسرای حضرت صاحب

بیایید روح و راه دلمان را آذین ببندیم، جشن ظهور در پیش است

مهمانسرای حضرت صاحب

اجابت دعای من طلوع سایه سار یار
همان دمی که من شوم غروب زیر پای یار

۱۳۴ مطلب با موضوع «خاطرات شخصی» ثبت شده است

نگفته بودم بهتون؟

پرستوهایی که توی اصطبل حیاط پشتی لونه داشتن برگشتن 😍

از اول عید تا حالا

صداشون انقدر قشنگه که گاهی دست از کار میکشم و فقط اونا رو نگاه میکنم که دارن اون بالا میچرخن و آواز میخونن، صدای خوندنشون شبیه خندیدنه😍

بچه هم که بودم اونجا همیشه یه جفت پرستو بود....

قمری ها هم که توی سبد آویز از سقف، کنار لامپ، وسط اصطبل، جا خوش کردن...گاهی که تکون میخورن لامپم تکون میدن😁

 

میشه دامدار یا کارگر دامداری باشی و احساس خوشبختی بکنی 😊

منم یه روز دامدار موفقی میشم

برام لذتبخشه

 

 

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ فروردين ۹۹ ، ۲۱:۴۵
شاداب امیدوار
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۱۲ فروردين ۹۹ ، ۱۶:۵۶
شاداب امیدوار
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۱۱ فروردين ۹۹ ، ۰۳:۵۰
شاداب امیدوار

خداروشکر دیگه میتونم بگم بیکار نیستم

از مزایای شغلم اینه که براش زحمت میکشم، پس پول بادآورده بدست نمیارم، درآمدش جز اینکه کم، سالیانه هم هست فعلا، اما حلال حلال، خداروشکر

شاید سال دیگه درآمد ماهیانه هم داشته باشم، شایدم فرمانروا بیشتر از حد تصور من بهم روزی داد، خوبیش اینه که دست خودشه،و دست خودشم باااااازه 😊

خب هنوز نتونستید حدس بزنید چیه، طبیعیه

آروم آروم براتون میگم 

محیط کارمو خیلی دوس دارم، از اینکه وکیل میشدم و تو دادگاه سر میکردم از این شعبه به اون شعبه، خیلی راضیترم بخصوص با چیزایی که  دیدم و نپسندیدم 

همکارم باهام مهربونه خیلی هوامو داره

اونایی که تو محل کارمون هستن خیلی قشنگ و  دوستداشتنی و بامزه هستن جالبن

این کار جذابی که من عاشقشم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ فروردين ۹۹ ، ۱۶:۳۷
شاداب امیدوار

امروز تولد امیرعباس، پسر برادرم، عزیز دلمه 😇

فقط خدا میدونه امیر عباس چقدر به همه ی ما انرژی مثبت میده، دعا میکنم، هم عباسم هم بقیه ی بچه هام، خوشبخت بشن

آمین یا رب العالمین

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ فروردين ۹۹ ، ۱۱:۴۳
شاداب امیدوار

رفتم تو آشپزخونه چای بریزم برای خودم پنجره باز بود نسیم خنکی هم میومد همون موقع صدای اذان مسجد اول شهر که به روستامونم نزدیکه بلند شد

خیلی خوبه

صدای اذان اون مسجدو خیلی دوس دارم

قبلنا آشپزخونه نبود اونجا اتاق بود من و آرام جامونو مینداختیم دم پنجره و صبحا با همون صدای اذان کلی از زندگیمون لذت میبردیم یادش بخیر... چه نسیم دلنشینی بود...چه صدای قشنگی... اذانش انگار از آسمون پخش میشد نمیدونم موذنش کی بود ولی خیلی قشنگ بود...

 

من برم به نماز عشق بورزمheart

۷ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۲۴ شهریور ۹۸ ، ۰۵:۵۳
شاداب امیدوار

یه دامن دیدم خیلی خوشگل بودheart

دلم میخواست عین مدادرنگی اقلا 6 رنگشو بخرم

ولی خودمو کنترل کردم

چون اونوقت باید 6 رنگم شال و روسری و بلوز و سارافون و پارچه بلوز و .....میخریدم

خودمو راحت کردم رفتم یه دونه دامن مشکی خریدم همونو دارم با کللللل بلوزام و کت هام میپوشم یه کیفی میده که نگوangel

 

فقط چون از ساپورت به غایت بیزارم زیرش شلوار تنگ و راحت میپوشمcool

خدایا ممنونم که به من نشون دادی میشه بلوزو با دامن پوشید

و ممنونم که به من آموختی پوشیدن بلوز همراه با ساپورت خیلی زشت و زننده و ضایع ست!

سپاس!

به بقیه هم بیاموز

آمیـــــــــــــــــــــــــن!

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ شهریور ۹۸ ، ۰۴:۴۹
شاداب امیدوار

یه کتابی هست

اسمش : از کوتهی توست که دیوار بلندست

کتاب خوب و قشنگیه

کلی داستانا و حکمت های کوتاه و پند آموز داره که از منابع زیادی گردآوری شده

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ شهریور ۹۸ ، ۰۴:۲۴
شاداب امیدوار

20 شهریور تولد فرزانه بود

دوست دوران دبیرستانم

دیدم اگه این رشته ی محبتو پاره کنم کسی گرهش نمیزنه 

اینه که گفتم همون بهتر که این رشته هم نباشه!

از وقتی سال اول دبیرستان، ینی سال 81-82 حدودا همیشه تولدشو بهش تبریک میگفتم

و اون همیشه فقط تشکر میکرد!

 

امسال خواستم زحمت تشکر کردنم از گردنش بندازم به امید خدا کلا راحت شهfrown

 

اون راحت شده یا ناراحت نمیدونم

ولی من الان خیلی راحتم!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ شهریور ۹۸ ، ۰۴:۰۶
شاداب امیدوار

سرماخوردگی برای بدن خوبه ها

ینی برای خیلی از جاهای بدن خوبه

جز یه جا!

کجا؟

میگم بهتونwink

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ شهریور ۹۸ ، ۰۳:۴۵
شاداب امیدوار