سلام حضرت صاحب
آش پختم، بدون سبزی و رشته
دلم نیومد به علی با اونهمه کار زحمت بدم
ولی خوشمزه شده
کاش میشد براتون بیارم
اگه این مریضی واگیر نبود اقلا میشد برای شیعه هاتون ببرم...
امسال همه جوره تحریم شدیم
از حرم
از دیدار گل روی شما
از شنیدن صداتون
از اینکه نذر پخش کنیم...
هر سال این وقتا آش پشت پای علی رو میپختیم...
سری به حسین میزدم تا در نبود علی غصه نخوره گاهی براش میوه و خوراکی و اسباب بازی میبردم و تازه بین اون نگرانی دلم برای حال علی و دلتنگی های حسین که شبا بدون علی خوابش نمیبره هیچوقت...تازه تازه کمی میتونستم حال دل بانوی عزیزم حضرت زینب که الهی دورشون بگردم...تازه میشد حال ایشونو حدس زد...نمیشه درک کرد
ایشون خیلی بزرگتر از اونی هستند که من حقیر بتونم درکشون کنم...
نمیفهمم با اونچه که به عاشوراییان و اسرای عاشورا گذشته، من چطور هنوز زنده ام؟ چطور هنوز نفس میکشم؟
فدای دل داغداراتون...
انشاءالله ظهورتون
انشاءالله خونخواهی عزیزِ عاشورا...
انشاءالله ...