دلم تنگ خواهریست که دیگر ندارمش
دوشنبه, ۶ دی ۱۴۰۰، ۰۴:۰۰ ب.ظ
دلم تنگ خواهریست که دیگر ندارمش
کاش میشد بروم به خانه بیارمش
باز کنم موهایش را و برایش ببافمش
فالی بگیرم از حافظ او برایم بخواندش
زل میزنم به سقف و بغض میکنم
چون که سالیست که دیگر ندارمش
میگردم و خیرات میکنم کنار مزار
اگر کسی نبیند یا برندارد به دنبال میرومش
زیرا که گویی زیر زبان من طعمیست از آن
لقمههای پر ز مهرش،آری هنوز به یاد میآرمش
۰۰/۱۰/۰۶