دیگه خود دانی
یه حس خاصی، در قلبم قالب شده الحمدلله، که یا معجزه اتفاق افتاده، من هنوز بیخبرم، یا قراره بیفته
که اینم خودش از برکت محبت و بزرگی خودته
یه همچین حسابی روی بزرگواری و مهربونیت باز کردم فرمانروا، دیگه خودت می دونی و لطف و کرم و قدرت لایزالت، وقتی میگی کن! فیکون...فکر میکنم الان منم به این کن فیکون هایی که فقط از تو برمیاد سهم امیدی دارم
حالا هرچی خودت بخوای، من که نه میخوام نه اصلا میتونم روی حرفت حرف بزنم
ولی بهت امید دارم، اونم زیااااااااد، قدر یگانگیت، قدر قادر متعال بودنت، قدر فرمانرواییت...همه ی بنده هات و من و خواهرمم جزو قلمرو فرمانروایی خودت هستیم، پس اون قلم سرنوشت نویسی رو اینبار به عمر بلند و باعزت و عاقبت بخیری و شفای همه ی مریض ها و بین اونا خواهر منم، بگردان، از لطف و کرمت ای مهربانترین مهربانان...
راست راستی از همه مهربونا مهربونتری هااااا...
کوچیک شما...بنده ی شما...
ان شاءاللهبهترین خیر و براتون مینویسه