مهمانسرای حضرت صاحب

بیایید روح و راه دلمان را آذین ببندیم، جشن ظهور در پیش است

مهمانسرای حضرت صاحب

بیایید روح و راه دلمان را آذین ببندیم، جشن ظهور در پیش است

مهمانسرای حضرت صاحب

اجابت دعای من طلوع سایه سار یار
همان دمی که من شوم غروب زیر پای یار

خدایا تشکر تشکر

پنجشنبه, ۱ آبان ۱۳۹۹، ۱۱:۴۵ ب.ظ

سوال طرح کردم، عکس فرستادم، واضح نیست، باید ویس بفرستم😑

دیشب رفتم خونه، با هیشکی روبوسی نکردم حتی دست هم ندادم، و کلا با ماسک بودم

ولی خیلی خوب بود، دلم تنگ  شده بود، صبح خواهرم رفت سراغ گاوها، برادرم بسته های علوفه رو جابجا میکرد، نخپئی هام جوجه درآوردن، و من  انقدر دیر برگشتم خونه که اونا خیلی بزرگ شدن با این حال، هنوزم عدسی بیش نیستن 😂

دایی محمدرضا اومد، مامانمو ندید، چون جابجا شده بودیم  که من  برگشته بودم

بعدش رفتیم دکتر، دکتر هم گفت عزیزی هنوز ناقل باشه شاید، باید تست بده، عزیزی هم  از تست فراری!

منم برگشتم توی قرنطینه...مامانم رفت خونه

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۹/۰۸/۰۱
شاداب امیدوار

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">