مهمانسرای حضرت صاحب

بیایید روح و راه دلمان را آذین ببندیم، جشن ظهور در پیش است

مهمانسرای حضرت صاحب

بیایید روح و راه دلمان را آذین ببندیم، جشن ظهور در پیش است

مهمانسرای حضرت صاحب

اجابت دعای من طلوع سایه سار یار
همان دمی که من شوم غروب زیر پای یار

من دیگه ارزی ندارم عاغای غازی ! :////

جمعه, ۲۱ شهریور ۱۳۹۹، ۱۲:۲۵ ق.ظ

از دکترش خواهش کردم بهش بگه ورزش کنه

البته برای اینکه از دید عزیزی خانوم دور بمونه نوشته بودم توی یه کاغذ لای یه کتاب که گفتم هدیه ست برسه به دست دکتر، شنبه ازش پرسیدم کتاب به دستتون رسید؟ گفت بله

فکر کردم اصلا ندیده الکی میگه چون هیچی در مورد ورزش کردن به عزیزی نگفت! امروز براش شرح دادم و گفت دیده ولی نمیتونه با عزیزی حرف بزنه چون عزیزی اصلا هیچ واکنشی نشون نمیده باز تکرار کردم اینبار قبول کرد، خداکنه یادش نره چون با این اوضاع اگه عزیزی نرمش هم نکنه دیگه خیییییلی بیشتر اذیت میشه و البته حرف دکتر هم روش اثر داره

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۹/۰۶/۲۱
شاداب امیدوار

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">