من دیگه ارزی ندارم عاغای غازی ! :////
جمعه, ۲۱ شهریور ۱۳۹۹، ۱۲:۲۵ ق.ظ
از دکترش خواهش کردم بهش بگه ورزش کنه
البته برای اینکه از دید عزیزی خانوم دور بمونه نوشته بودم توی یه کاغذ لای یه کتاب که گفتم هدیه ست برسه به دست دکتر، شنبه ازش پرسیدم کتاب به دستتون رسید؟ گفت بله
فکر کردم اصلا ندیده الکی میگه چون هیچی در مورد ورزش کردن به عزیزی نگفت! امروز براش شرح دادم و گفت دیده ولی نمیتونه با عزیزی حرف بزنه چون عزیزی اصلا هیچ واکنشی نشون نمیده باز تکرار کردم اینبار قبول کرد، خداکنه یادش نره چون با این اوضاع اگه عزیزی نرمش هم نکنه دیگه خیییییلی بیشتر اذیت میشه و البته حرف دکتر هم روش اثر داره
۹۹/۰۶/۲۱