کی میرسه اونوقت؟!
کی باشه بابا که وقتی میخوام آب بخورم اول برای شما بیارم...
کی باشه شبا براتون سجاده پهن کنم شما نماز شب بخونید و منم پشت سر شما قامت ببندم
کی باشه کنار سفره ای بشینم که شما بالای اون مجلس نشستین
کی باشه من ببینم شما روی اون مبل بالای اتاق نشستین، یا متکایی که شب میذارم وسطش گود شده و من خوشحال شم که شما مهمون آدمی مثل من شدین
آخه پس کی میاین؟
من چشم به راهتونما...
ممنون که دعامون میکنید
شما برکت تمام آفرینش هستید، کاش من هزاران هزار جان داشتم تا هر بار مشتاقتر فدای شما بشم، نمیدونم چطوری بگم فقط خدا کنه قبول بشم...
بابا جان دلم میخواد نذر ظهور پخش بکنم، دلم میخواد انقدر پول و توان و معرفت داشته باشم که تا زنده ام هر کی هر چی نداشت راحت بیاد از خونه من ببره بگه این شیعه ی حضرت صاحبه، دست رد به سینه ی محتاج نمیزنه دلم میخواد منو به شما بشناسن، منو نبینن، از من به شما برسن، که منم به شما رسیده باشم...
گریه هام از دلتنگیه، وگرنه من همیشه راضی و صبور و امیدوار می مونم به امید خدا...