مهمانسرای حضرت صاحب

بیایید روح و راه دلمان را آذین ببندیم، جشن ظهور در پیش است

مهمانسرای حضرت صاحب

بیایید روح و راه دلمان را آذین ببندیم، جشن ظهور در پیش است

مهمانسرای حضرت صاحب

اجابت دعای من طلوع سایه سار یار
همان دمی که من شوم غروب زیر پای یار

سلام موعود بزرگوارم....

جمعه, ۲۳ اسفند ۱۳۹۸، ۱۰:۵۴ ب.ظ

فاطمه دلش گرفته....

بازم فهمیدم که خیلیا بهم دروغ گفتن

واقعا خسته شدم...

دیگه نمیدونم بیرون ازین خونه چی رو میشه باور کرد؟

 

این دومین باره که میفهمم یکی حتی اسمشم دروغ گفته 

نه فقط به من

 

به خیلی های دیگه....

خوبه که کار مهمی هم باهاش نداشتم

ینی تو زندگیم پررنگ نبود....

اما نمیفهمم چرا بهمون کمک کرد؟

چرا تو مترو هم دیدمش

و چرا یهو غیبش زد؟

چرا اون دسته منو فرستادن سمت اون...و چرا .... اون علائم چی میگفت؟

اون رفتار چی بود؟

چرا کمک کرد؟و برای کمک به ما با همه جنگید و هزینه داد به مایی کمک کرد که پاها آزمون فرار میکرد اما نگاهش ...همراهمون میومد؟

اون ...با وجود اینکه دروغ میگفت داشت کمک میکرد!!!!نه فقط به ما، به همه کمک میکرد

فرمانروا تو این دنیا چه خبره؟؟؟ اینا کیان؟

این اتفاقات اخیر چی میگن؟

 پس کی میاد دیگه ؟ کی وقتشه؟

کاش بیاد که همه راست بگن من ازین همه دروغی که شنیدم، این همه خیانتی که دیدم و رنجهایی که کشیدم، دلم شکسته گرفته کجا برم؟ کجا برم که راست بشنوم؟

کاش منجی زودتر بیاد....

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۸/۱۲/۲۳
شاداب امیدوار

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">