مهمانسرای حضرت صاحب

بیایید روح و راه دلمان را آذین ببندیم، جشن ظهور در پیش است

مهمانسرای حضرت صاحب

بیایید روح و راه دلمان را آذین ببندیم، جشن ظهور در پیش است

مهمانسرای حضرت صاحب

اجابت دعای من طلوع سایه سار یار
همان دمی که من شوم غروب زیر پای یار

گاهی نگران میشم

چهارشنبه, ۱۴ اسفند ۱۳۹۸، ۰۲:۱۶ ق.ظ

گاهی که حرفای عروس خانوما رو اینطرف اونطرف میخونم، به این فکر میکنم که خداروشکر من عروس نیستم میترسم منم تو ذهن و زندگیم از آدما مهربونی که ممکنه اشتباه کنن مثل همه، هیولاهایی بسازم که در واقع اون هیولا درون خودم که نمیذاره بقیه رو درست ببینم

پس مدیریت کجا باید اعمال بشه؟

زندگی چیه؟

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۸/۱۲/۱۴
شاداب امیدوار

نظرات  (۱)

یه نکته ای هم من بهش رسیدم

خوشی ها معمولا با همون آدم بدا میگذره و وقتی ناراحتی پیش میاد، میان به بقیه میگن! خیلی ها اینطوری ان. یعنی روایت هایی که میشه روایت های ناقصیه از زندگی متاهلی

 

ضمن اینکه عروس های خوب هم کم نیستن...

پاسخ:
بله درسته
در تایید خط آخر نظر حضرتعالی، پست جدیدمو پیشنهاد میدم، بخونید

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">