خدابیامرز خیلی خوشمزه بود
شنبه, ۲۳ شهریور ۱۳۹۸، ۰۳:۲۱ ق.ظ
اون دوست محترم و مسئولیت پذیری که همش مراقب جوجه غازا بود
و خیلی برای همسرش سرود میخوند
و هی با سروداش سر ما رو میبرد
و مغز ما رو اره میکرد
همون بزرگ خاندان غازا رو میگم
باباشون ینی
اونو خوردیم
خواهرم داشت امادش میکرد پیکر بی جان وی (غاز مرحوم) توی سینی بود و در حال آماده شدن
داداشم گفت :
دو سه بار اومد برام
این عاقبتش بود!
و به من نگاه میکرد
:////
۹۸/۰۶/۲۳