من کی میخوام بیدار بشم؟!
امام حسین جان
تاج سرم
آقا
این روزا همه برای شما روضه میخونن و گریه میکنن
من امروز میخوام روضه ای بخونم که هردومون برای دل خواب زده ی من گریه کنیم
بلکه برام دعا کنید و این دل سرپا بشه شفا بگیره...دیگه رو ویلچرِ اتفاقات عاشورا هلش ندم
شفا بگیره و خودش راه بره...
بعضیا پاشون مشکل داره ولی دلشون سبزه...دلش صافه... دلش پاکه... یه طوری که میگی کاش من جای ایشون بودما... نگاه کن چقدر زیبا داره زندگی میکنه خوش به حالش.... وای به حال چون منی که دلش ویلچر نشینه... هی باید هلش بدی تا بتونه جایی بره...
آقا اگه تهش دیدین خوب روضه خوندم دعا کنید شفا بگیرم خب؟
اقای من رفته بود حج، بهش نامه دادن بیا...اومد... راهو بسته بودن...من ناراحت شدم گریه کردم ولی بازم بعد گریه گناه میکردم
اقای من رفت کربلا
محاصرش کردن، من ناراحت شدم گریه کردم ولی بازم بعدش گناه کردم
اقای من با بچه هاش و دوستاش تو کربلا بدون اب موند
من دلم شکست... گریه کردم ولی بازم بعد از گریه دوباره گناه کردم
حضرت عباس رفت اب بیاره...حضرت عباس! حضرت عباس!شهید شد
من ناراحت شدم گریه کردم ولی بازم بعد از گریه دوباره گناه کردم
حضرت علی اکبر شهید شد
من بازم ناراحت شدم بازم گریه
بازم گناه...
حضرت علی اصغر روی دستاتون شهید شد...اونجوری...الهی دور بچه هاتون بگردم آقا
من بازم خیلی ناراحت شدم ولی بازم گناه کردم
حضرت قاسم...
باز گریه کردم باز گناه...
خیمه ها رو آتیش زدن
لباساتونو پاره کردن
روی تن مبارکتون اسب تازوندن
من گریه کردم!
بعد دوباره گناه کردم
زن ها و دخترا اسیر شدن...
با "امام" سجادم... تازه مریضم بود امام سجاد...
حضرت زینب....دختر "امام" علی اسیر شد...
با هر تازیانه رنج کشیدم و با هر توهین شکستم
گریه کردم و فکر کردم من آدم خیلی خوبیم دیگه پاک شدم
بعد دوباره ... دوباره ... دوباره.. گناه کردم....
آقا گناه کردم....غیبت کردم...دل شکستم....
یارانتون توی جنگ جلوتر از شما ایستادن تا تیرها رو به جون بخرن و شما نماز بخونید... برای یارانتون ناراحت شدم گریه کردم و وقتی گریه ام تموم شد رفتم سراغ کارای دیگه و نمازم قضا شد...
همیشه اما سجاد آب میدید گریه میکرد...
منم اب میبینم گریه میکنم
ولی بعد دوباره و دوباره و دوباره...
امام حسین شما گریه هایی که پشتش بهتر شدن نباشه میخوای چیکار؟ شما که برای گریه انداختن من این راهو نرفتید اینا رو برای اشکای من که تحمل نکردید...حتما دلیلی داشتید کشتی نجات! چراغ هدایت...
دیگه باید چیو تحمل میکردید که من هدایت بشم و خودمو اصلاح کنم؟
وضعیت حالای من گریه نداره؟ این گریه کردنا و دوباره شروع کردنا!!! اینا گریه نداره؟ نمیدونم شاید خنده داره...نمیدونم شاید از شدت تلخیه عاقبتمه که خنده داره...
میشه دعا کنید دلم شفا بگیره برم خودمو اصلاح کنم درست بشم! دیگه گناه نکنم!!! به نمازم اهمیت بدم...میشه؟ غیبت نکنم مغرور نباشم نا امید نباشم عبوس نباشم؟ میشه من اونجوری بشم که با یه دل راضی از این دنیا برم؟ بگم خوبه بهتر شدم... دیگه تونستم فروتنی رو یاد بگیرم دیگه بلدم خوبیای دیگرانو ببینم دیگه میدونم چطوری همیشه خوش اخلاق و خوش رو باشم میدونم چطور افکارمو هدایت کنم و اعمالمو طراحی کنم و بآیندهمو درست بسازم و خوب زندگی کنم و خوبتر بمیرم
ارزو میکنم بیداردل بشم اقا
شما هم دعام میکنید میدونم....
امیدوارم به اونهایی که گفتی برسی