مهمانسرای حضرت صاحب

بیایید روح و راه دلمان را آذین ببندیم، جشن ظهور در پیش است

مهمانسرای حضرت صاحب

بیایید روح و راه دلمان را آذین ببندیم، جشن ظهور در پیش است

مهمانسرای حضرت صاحب

اجابت دعای من طلوع سایه سار یار
همان دمی که من شوم غروب زیر پای یار

چه میکنه این یارانِ

چهارشنبه, ۱۳ شهریور ۱۳۹۸، ۰۳:۴۸ ق.ظ

انگار یکی از غازا یارانه ی گندم فردای اون یکی رو خورده چون هر دقه دعواشون میشه باید برم پایین توی حیاط، عصای بابامو بردارم، ازین طرف حصارشون با عصا سعی کنم از هم جداشون کنم یه طوری که اون اره های محترمم آسیب نبیننfrown

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۸/۰۶/۱۳
شاداب امیدوار

نظرات  (۵)

آخییی:)

امشب داشتم تو حیاط مثل بقیه شبا که بی خواب شدم قدم میزدم دوتا گربه اومده بودن تو حیاط هی میو میو 

رفتم سمتشون ببینمشون :)مادروبچه بودن:))

مادره سفید وبسی خوشگل بچهه سیاه:/

احتمالا سر باباش رفته بوده:)

مادره منو دید پخ کرد که مثلا بترسم نرم سمتشون:/

منم گفتم برو بابا

حیف شبه وارومم وگرنه پخ نشونت میدادم😂

بچهه بیشتر وق وق میکرد تا میومیو 

عصابمو خوردکردن نذاشتن خیالبافی کنم:))) اومدم تواتاقم:/

پاسخ:
ایح ایح ایح
باز گربه ارومه
اره های سفید و خوشگل ما ارامش نمیشناسن که...

محیا دو تا از مخاطبای قچنگم ربات بود:))))

آخی:(

 

عهههه ربات بودن:)))

اجکال نداله بقیه قچنگارو دریاب:)))

پاسخ:
:)))))

نفهمیدم اره چیه

پاسخ:
اره استعاره از غاز هاست:)

یکی یدونه بزن پشتشون درس بشن:))

پاسخ:
واااای نمیدونی ققنوس چقد دعوا میکنن واقعا آدم حرصش میگیره....
زبون بسته ها زبون نفهمم هستن
اینا از بوقلمونا گیجترن اسمشون غلط اندازه هی میگن هوشیارن هوشیارن

من که میگم ادبشون کن لوس شدن:)))

پاسخ:
:))))

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">