از مزایای شغل پدر و مهر مادر
پنجشنبه, ۷ شهریور ۱۳۹۸، ۰۲:۰۱ ق.ظ
وقتی که بچه بودم یه بار ذرت کاشته بودیم بخشی از ذرت ها ذرت پفیلا بود و ما وقتی با داداشم میرفتیم مینشستیم زیر سایه ی درختا و صدای آب زلال هم میومد تا ما یکم بازی و شیطنت میکردیم مادرم هم برامون پفیلا درست میکرد با یکم روغن و نمک و یه قابلمه و یه دونه پیک نیک و یه کبریت و مهمتر از همه قلب مهربونی که چشمشو روی خستگیاش میبست و با یه عالمه مهربونی که انگار همین حالا از خواب بیدار شده و کلی هم استراحت کرده هیچ کار دیگه ای هم نداره و یا آدم مهم دیگه ای توی دنیا نیست که براش اینکارا رو انجام بده...
اون پفیلا خیلی بهم مزه داده...
شیطنتای ما بالا کشیدن از درخت و راه رفتن لبه ی حوض بلند سیمانی و نشستن روی لوله ی آب وسط حوض و آب بازی با اب خیلی خنک و .... بود
۹۸/۰۶/۰۷
چه خاطرات قشنگ و شیرینی.
اینجور خاطرات همیشه تو ذهن ادم میمونه.