یوهوراااااااااااا
این ینی یوهوووووووووووووو
هووووووووراااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
ینی خیلی حالم خوبه
نظرتون در مورد مسابقه چیه؟ به یاد آقای مدیر
یه متنی مینویسم هر کی دوست داره ادامه ش بده در نهایت همه رو یه پست میکنیم و اسم هرکی بالای متن خودش گذاشته میشه
هوم؟!
اونایی که مث من خوشتون میاد شرکت کنید، تشریف بیارید
دختر روی چهارپایه وسط حمام نشسته بود، لباسهایش را هنوز بر تن داشت. یک روسری هم به جای پیشبند دور گردنش بود، مادر پشت سرش ایستاده بود و قیچی به دست با اخم غلیظی داشت به موهای بلند دخترش نگاه میکرد مادر پیراهن سیاه و سفید زیبایی به تن داشت
خواهرش با روسریه حریر سبزآبیه طرح داری وارد شد که همرنگ تونیک ساده و زیبایش بود و آینه ی بزرگی را که برایش آورده بود به دستش داد حمام کوچک بود و به راحتی توی آن جا نمیشدند پس خواهر همان جلوی در ایستاد.......
چه جالب 😍
یادم بنداز حتما ادامه ش بدم
فعلا خسته ام 😁😬