ابر و باد و مه و خورشید و فلک و دوستان بهر شادی نگاه در کارند
پنجشنبه, ۲۷ تیر ۱۳۹۸، ۰۴:۰۸ ق.ظ
دیروز یه بار نشستم پست بذارم خواهرم گفت اونیکی خواهرم مرورگرو اشتباها حذف کرده:)
کلی باهاش ور رفتم تا دوباره دانلود کنم
بعد که دانلود شد fanکیس کار نمیکرد و خاموش شد
اون درست شد سیستما ی بلاگی باهام راه نمیومدن
مشکل اونام مرتفع شد
محافظ کامپیوترو برده بودن برای لباسشویی و سه راهی ای که کشش جریان برقو نداشت جایگزین کرده بودن
سه راهی بزرگوار دید همه تلاششونو کردن و فقط اون مونده وظیفه شناسیشو نشون بده خاموش شد
از اتاق اومدم بیرون زنداداش بزرگه تو هال داشت روبروم میومد گفت چی شده؟
کلا دماغ و دهن و چشم و ابروم قاطی شده بود و باچهره ی به شدت عبوسی گفتم: من آرومم شمام آروم باشین
خندید منم خندیدم و ماجرا رو سر سفره ی عصرونه برای همه تعریف کردم و همه به این حجم از خوش شانسیه من خندیدیم
۹۸/۰۴/۲۷