فرمانروا مرسی
گاهی خواب های قشنگی میبینم که مربوط میشن به آینده
امکانات پیشرفته ای که سخت میشه باورشون کرد...تغییرات آدم ها زندگیاشون
رشدی که از نظر فرهنگی و اخلاقی وعلمی خواهند کرد...
یه آرامش و لذتی داره که خوشم میاد واقعیشو تجربه کنم....
گاهی برای انسان امروز و گرفتاری هاش، برای دل خون خودم، و برای دلی که دست خودمم شکسته، برای یه بزرگ غریب که فقط5سالش بود که شد حجت خدا روی زمین برای بدی هامون که ایشونو از ما گرفته خودمونم ازمون گرفته برای عدالتی که انقدر غریبه...برای این همه انتظار که انشاالله ما به خودمون بیایم و هنوز به سر نیومده ....گریم میگیره... به حال زار شیعه ای که هیچیش به امامش شبیه نیست....
خودمو میگما....
دلم برات تنگ شده صاحبِ زمان
دعا کن بشم اونی که خدا میخواد...
راستی اونا که میگن حسین وعلی و محمد مرده ان و من دارم از مرده کمک میگیرم... گرچه که اونا زنده اند به حکم همون قرآنی که خودشون میگن...چون شهید شدن؛ میخوام بدونم به امام عصرم چی میگید؟ هان؟ ایشون که زنده هستن...دیگه چه حرفی دارین؟هااااان؟
خدایا من و همه ی آدما رو از دست خودمون و جهلمون نجات بده از بی باور شدن نجاتمون بده
دلم شکسته که به عزیزای دلم میگن مرده
اونا زندن من میدونم...
یه روزی پیش از بهشت و جهنم ازت تمنا میکنم بذاری ببینمشون...بعدش دیگه هرجا بردی ببر منو فرقی نداره...خاطره ی لبخندشونو ازم نگیری بسوزمم حرفی نیس گرچه ته این زندگی....
من به خودم امید ندارم چون خوب خودمو شناختم ولی به تو امید دارم خدا جانم چون تو رو بهتر از خودم شناختم و فهمیدم که تو ازمن به من مهربونتری
دلم برات یه ذررره شده خدا